☀️💚☀️💚☀️💚☀️💚☀️💚☀️
❣﷽❣
🌺الحمد لله الذي هدانا لهذا وما كنا لنهتدي لولا ان هدانا الله ✨
ستايش خدايی را كه ما را بدين [راه] هدايت نمود
و اگر خدا ما را رهبری نمی كرد ما خود هدايت نمی يافتيم.🌕
✨الأعراف آیه 43✨
مبعث رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بر تمام مسلمانان جهان تهنیت باد.
در غار حراء نشسته بود. چشمان را به افقهاى دور دوخته بود و با خود مى اندیشید. صحرا، تن آفتاب سوخته خود را، انگار در خنكاى بیرنگ غروب ، مى شست .💎
حضرت محمد صلی الله علیه و آله نمى دانست چرا به فكر كودكى خویش افتاده است . پدر را هرگز ندیده بود، اما از مادر چیزهایى به یاد داشت كه از شش سالگى فراتر نمى رفت . بیشتر حلیمه ، دایه خود را به یاد مى آورد و نیز جد خود عبدالمطلب را. اما، مهربان ترین دایه خویش ، صحرا را، پیش از هر كس در خاطر داشت : روزهاى تنهایى ؛ روزهاى چوپانى ، با دستهایى كه هنوز بوى كودكى مى داد؛ روزهایى كه اندیشه هاى طولانى در آفرینش آسمان و صحراى گسترده و كوههاى برافراشته و شنهاى روان و خارهاى مغیلان و اندیشیدن در آفریننده آنها یگانه دستاورد تنهایى او بود.💦🍀💦
آن روزها گاه دل كوچكش بهانه مادر مى گرفت . از مادر، شبحى به یاد مى آورد كه سخت محتشم بود و بسیار زیبا، در لباسى كه وقار او را همان قدر آشكار مى كرد كه تن او را مى پوشید. تا به خاطر مى آورد، چهره مادر را در هاله اى از غم مى دید. بعدها دانست كه مادر، شوى خود را زود از دست داده بود، به همان زودى كه او خود مادر را.💎
روزهاى حمایت جد پدرى نیز زیاد نپایید. از شیرین ترین دوران كودكى آنچه به یاد او مى آمد آن نخستین سفر او با عموى بزرگوارش ابوطالب به شام بود و آن ملاقات دیدنى و در یاد ماندنى با قدیس نجران . به خاطر مى آورد كه احترامى كه آن پیر مرد بدو مى گزارد كمتر از آن نبود كه مادر با جد پدرى به او مى گذاردند.🌕🍀
نیز نوجوانى خود را به خاطر مى آورد كه به اندوختن تجربه در كاروان تجارت عمو بین مكه و شام گذشت . پاكى و بى نیازى و استغناى طبع و صداقت و امانت او در كار چنان بود كه همگنان ، او را به نزاهت و امانت مى ستودند و در سراسر بطحاء او را حضرت محمد صلی الله علیه و آله امین مى خواندند. و این همه سبب علاقه حضرت خدیجه سلام الله علیها به او شد، كه خود جانى پاك داشت و با واگذارى تجارت خویش به او، از سالها پیشتر به نیكى و پاكى و درستى و عصمت و حیا و وفا و مردانگى و هوشمندى او پى برده بود. حضرت خدیجه سلام الله علیها ، در بیست و پنج سالگى حضرت محمد صلی الله علیه و آله، با او ازدواج كرد. در حالى كه خود حدود چهل سال داشت 💎⭐️.
حضرت محمد صلی الله علیه و آله همچنان كه بر دهانه غار حراء نشسته بود به افق مى نگریست و خاطرات كودكى و نوجوانى و جوانى خویش را مرور مى كرد. به خاطر مى آورد كه همیشه از وضع اجتماعى مكه و بت پرستى مردم و مفاسد اخلاقى و فقر و فاقه مستمندان و محرومان كه با خرد و ایمان او سازگار نمى آمد رنج مى برده است . او همواره از خود پرسیده بود: آیا راهى نیست ؟ با تجربه هایى كه از سفر شام داشت دریافته بود كه به هر كجا رود آسمان همین رنگ است و باید راهى براى نجات جهان بجوید. با خود مى گفت : تنها خداست كه راهنماست .💦🌕
حضرت محمد صلی الله علیه و آله به مرز چهل سالگى رسیده بود. تبلور آن رنجمایه ها در جان او باعث شده بود كه اوقات بسیارى را در بیرون مكه به تفكر و دعا بگذراند، تا شاید خداوند بشریت را از گرداب ابتلا برهاند. او هر ساله سه ماه رجب و شعبان و رمضان را در غار حراء به عبادت مى گذرانید.🌹🍀
شب بیست و هفتم رجب بود. حضرت محمد صلی الله علیه و آله غرق در اندیشه بود كه ناگاه صدایى گیرا و گرم در غار پیچید:🍀
بخوان !🌸
حضرت محمد صلی الله علیه و آله، در هراسى وهم آلود به اطراف نگریست .
صدا دوباره گفت :🌕
بخوان !
این بار حضرت محمد صلی الله علیه و آله با بیم و تردید گفت :
من خواندن نمى دانم .🌸
صدا پاسخ داد:
بخوان به نام پروردگارت كه بیافرید، آدمى را از لخته خونى آفرید. بخوان و پروردگار تو ارجمندترین است ، همو كه با قلم آموخت ، و به آدمى آنچه را كه نمى دانست بیاموخت ...⭐️
و او هر چه را كه فرشته وحى فرو خوانده بود باز خواند.
هنگامى كه از غار پایین مى آمد، زیر بار عظیم نبوت و خاتمیت ، به جذبه الوهى عشق برخود مى لرزید. از این رو وقتى به خانه رسید به حضرت خدیجه سلام الله علیها كه از دیر آمدن او سخت دلواپس شده بود گفت :🌕
مرا بپوشان ، احساس خستگى و سرما مى كنم !💎
و چون حضرت خدیجه سلام الله علیها علت را جویا شد، گفت :🌕
آنچه امشب بر من گذشت بیش از طاقت من بود،
امشب من به پیامبرى خدابرگزیده شدم !🌹
شمس جمال محمدی نبی مکرم اسلام
🌹سه صلوات با عحل فرجهم🌹
@imamzaman_aj
❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️
☀️💚☀️💚☀️💚☀️💚☀️💚☀️