پخش لوازم‌ جانبی موبایل مهدی
💙💞💙💞💙💞💙💞💙 ❣﷽❣ ✒️📃 #شرح_زیارت_جامعه_کبیره (آیت الله سید محمد ضیاءآبادی) 📌جلسه پنجاهم 7️⃣1️⃣السّ
💙💞💙💞💙💞💙💞💙 ✒️📃 (آیت الله سید محمد ضیاءآبادی) 📌جلسه پنجاه و یکم 7️⃣1️⃣السَّلامُ عَلی اَئِمَّةِ الْهُدی وَ کَهْفِ الْوَری وَ الْمَثَلِ الْاَعْلی 🌺"سعادتمند شد هرکه به شما متمسّک گشت و ایمن گردید هرکه به شما پناه آورد و سالم ماند هرکه شما را تصدیق کرد و هدایت شد هرکه به ریسمان شما چنگ زد."1🌺 ✅توسّل خالصانه ی مادری پاکدل به امام معصوم(ع) در حالات مرحوم شیخ محمّدحسین قمشه ای-که در نجف از شاگردان عالم ربّانی،مرحوم سیّد مرتضی کشمیری(ره)بوده است-نقل شده که درجوانی مبتلا به بیماری حصبه می شود و معالجات مؤثّر واقع نمی شود و می میرد.اطرافیان ناله و گریان و شیون سر می دهند.در این میان مادرش که زنی بسیار خوش عقیده و پاکدل بوده،برمی خیزد و می گوید:دست به جنازه ی فرزندم نزنید تا برگردم(خوشا به حال کسانی که قلب پاک و عقیده ای صاف دارند و از عقیده ی صافشان بهره ها می برند).آن مادر پاکدل برخاست و قرآنی برداشت و بالای پشت بام رفت،رو به کربلای امام حسین(ع)ایستاد و گفت:یااباعبدالله،یک دست من به قرآن و دست دیگرم به دامن تو.من این یگانه فرزندم را از تو می خواهم و تا ندهی برنمی گردم.مدّتی بالای پشت بام با جدّ تمام به تضرّع و زاری و عرض نیاز به امام حسین(ع)ایستاد.در این موقع اطرافیان بستر دیدند حرکتی در میّت پیدا شد،تکان خورد و برخاست و نشست.گفت:مادرم کجاست؟گفتند:بالای پشت بام است.گفت:بگویید بیا؛امام حسین(ع)پسرت را به تو برگرداند. ✅بعد،از خودش نقل می کنند که ماجرا چگونه بوده است او گفته:من در حال احتضار بودم و دیدم دو نفر سفیدپوش و بسیار خوشبو و خوشرو کنار من آمدند.یکی به من گفت:چه شده،ناراحتی ات چیست؟گفتم:تمام بدنم درد می کند.دست روی پایم گذاشت و کشید،دیدم درد آرام گرفت.همین طور تا زانوها بالا آمد،درد آرام گرفت(در روایات آمده که قبض روح از پاها شروع می شود)کم کم تا به سینه و بالاتر رسید.دیدم تمام دردها برطرف شد و راحت شدم.همین که من راحت شدم،دیدم اطرافیان بسترم همه گریه و ناله سر دادند.هرچه می گفتم من راحت شدم و دیگر درد ندارم،نمی فهمیدند؛مثل این که اصلاً مرا نمی دیدند و صدایم را نمی شنیدند.تا این که آن دو نفر مرا بلند کردند و به سمت آسمان بردند.من بسیار خوش و خرّم بودم.هرچه بالاتر می رفتم،راحت تر می شدم و احساس لذّت بیشتری می کردم.بین راه،ناگهان شخص بزرگواری مقابل آن دو نفر رسید و به آن ها اشاره کرد،او را برگردانید،مادرش او را از من خواسته است و من سی سال برعمرش افزودم.آن ها فوراً مرا برگرداندند و نشستم؛دیدم شما گریه می کنید. ✔️نوشته اند،او بعد از این ماجرا تا سی سال زنده بود و سر سی سال دوباره مریض شد و از دنیا رفت. 🌺"این هم مصداقی از مصادیق کهف الوری"🌺 📚1-زیارت جامعه ..... نشر دهید و قدمی برای کسب معرفت امام زمان (عج) بردارید😍 کپی با ذکر صلوات به نیت (مولا) عج آزاد😊 🌤 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌤 @imamzaman_aj 🏴کانال شناخت امام زمان عج🏴 💙💞💙💞💙💞💙💞💙