پخش لوازم‌ جانبی موبایل مهدی
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴 ◾️ #رودررویی با #حسین بن علی(ع) 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 امام حسین(ع) در ذی حُسم با حرّ و سپاهش ر
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴 ⚜توافق حرّ با امام، در ۲ محرم[۱۵] پایان یافت؛ دو گروه به روستای نینوا رسیده بودند که نامه ابن زیاد به دست حرّ رسید مبنی بر آنکه بر امام و یارانش سخت بگیرد و آنان را در زمینی بی‌آب و علف و بی‌حصار متوقف کند.[۱۶] در نامه ابن زیاد خطاب به حر نوشته بود: «چون نامۀ من به تو رسید و فرستادۀ من نزد تو آمد، بر حسین(ع) سخت گیر، و او را فرود نیاور مگر در بیابان بی‌حصار و بدون آب. به فرستاده‌ام دستور داده‌ام از تو جدا نگردد تا خبر انجام دادن فرمان مرا بیاورد، والسلام.» حر خدمت امام حسین(ع) آمد و نامه ابن زیاد را برای ایشان قرائت کرد. امام(ع) به او فرمود: "بگذار در «نینوا» و یا «غاضریه» فرود آییم." حرّ، که در تنگنا قرار گرفته و پیک ابن زیاد به مراقبت و جاسوسی او گماشته شده بود، به ناچار کاروان امام را متوقف کرد و درخواست امام و یارانش مبنی بر اردو زدن در روستای نینوا (یا غاضریه یا شُفَیه/ سُقَیه) در همان حوالی را نپذیرفت. امام ناگزیر در کربلا (بنابر پاره‌ای روایات، نزدیک روستای عَقْر)، در نزدیکی رود فرات، اردو زد.[۱۷] زهیر به امام(ع) گفت: "به خدا سوگند چنان می‌بینم که پس از این، کار بر ما سخت‌تر گردد، یابن رسول الله! اکنون جنگ با این گروه [حر و یارانش] برای ما آسان‌تر است از جنگ با آنهایی که از پی این گروه می‌آیند، به جان خودم سوگند که در پی اینان کسانی می‌آیند که ما را طاقت مبارزه با آنها نیست." امام(ع) فرمود: درست می‌گویی ای زهیر؛ ولی من آغازکننده جنگ نخواهم بود. حضرت(ع) با حر حرکت کردند تا به کربلا رسیدند. حُر و یارانش، جلوی [کاروان] امام حسین(ع) ایستادند و آنان را از ادامه مسیر، بازداشتند. حُر گفت: همین جا فرود بیا که فرات، نزدیک است. امام(ع) فرمود: «نام اینجا چیست؟» گفتند: "کربلا...." امام(ع) فرود آمد. حر و لشکریانش نیز در گوشه‌ای دیگر ساکن شدند. پس از فرود آمدن کاروان امام حسین(ع)، حر نامه‌ای به ابن زیاد نوشت و او را از فرود آمدن امام(ع) در کربلا با خبر کرد. در ادامه... 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴