مرحوم شیخ طبرسی نقل کرده از ابوهاشم جعفری
این اشعار را در باب کسالت حضرت
امام هادی سلام الله علیه سروده:
مادَتِ الاَرْضُ بی وَأدَّتْفُؤادی
و اعـتـرَتـنـی مـوارِدُ الْـعُـرَواءِ
حینَ قیل الاِمـامُ نِضْـوٌ عَلیـلٌ
قُلتُ نَفْسی فَدَتـهُ کُلَّ الْـفِـداءِ
مَرِضَ الدّینُ لاِعْتِلالِکَ وَ اعْتَلَّ
و غـارَت لـهُ نُـجــومُ السّـمــاءِ
عَجَبا أنْ مُنیتَ بالداءِ وَ السُّقمِ
و أنــتَ الامـامُ حَــســمُ الــدّاءِ
أنـتَ اسـی الأدواءِ فــي الدّیـنِ
والدُّنیاومُحییالأمواتِ والاَحیاءِ
یعنی مضطرب و متزلزل شد زمین برایم و سنگین شد دلم و مرا تب و لرز گرفت هنگامی که گفتند به من امـام لاغر و بیمار گشتـه، گفتم جان من فـدا و تمام فدای او باد، پس گفتم بیمار و مریض شد دین برای بیماری تو و ستارگان آسمان برای بیماری تو فرو شدند، ای آقای من! تعجب میکنم که مبتلا به درد و ناخوشی شوی و حال آنکه امامی هستی که درد و مرض را میبری و قطع میکنی، و تویـی طبیـب دردهای دین و دنیا، تویی که حیات میدهـی بـه مردگان و زندهها!
📚منتهي الآمال، شیخ عباس قمی
ج٢، ص٤٥٦، باب١٢، فصل۲