#تحلیل_خوشهیماه
خبرت هست که از خویش خبر نیست مرا...
گذرے کن که زغم راهگذر نیست مرا...🍃🍃🍃
بنظرم وقتش بود حاج حسام الدین سفره ے دلشو باز کنه...خب توکل کرده اما باید قبلش یه حرکتے از خودش نشون بده...
برعکس برادرش ظاهر براش اهمیت نداره، تقواو زیبایے درون هیوا هستش که اونو در برابر چشماے حسام زیبا جلوه میده...
اینجا حتے خودش از گفتن حرفش خجالت میکشه و حیا داره...
دست رفتگر رو هم طورے میخواد بگیره که به غرورش بر نخوره، بدون ریا وتکبر...
چه زیباست دستانے که عهد بسته اندبامهربانے و سخاوت...
[وخذ بقلبے الےمراشدے]
ودلم را به نقطه اے که خیرم درآن است متوجه ساز🍃🌼
نهج البلاغه
ماشاء الله خوشم میاد جزء به جزء داستان رو میخونید و تحلیل میکنید.احسنت👏
به امید این که بقیه هم راه بیفتن.❤️🌹