آتشی افتاده به جانم،چه کنم؟
آتش از آب دو چشمم ننشانم چه کنم؟
با حضور تو،به من خانه نشینی سهل است
گر نمانی تو و من بی تو بمانم،چه کنم؟
تو در این شهر،فقط در به رخم باز کنی
” ای همیشه نگرانم،نگرانم چه کنم؟ “
زرِهم پشت ندارد،به تو پشتم گرم است
بی سپر بعد تو با خصم گرانم چه کنم؟
#تولید_محتوا
#عکسنوشت_فاطمی
#فاطمیه
#پایگاه_حضرت_قمر_بنی_هاشم ع