ولی من هیچ وقت نتونستم از تو بنویسم
همیشه وقتی میخوام ازت بنویسم ذهنم خالی میشه خالیخالی...
تو ذهنم دنبال کلمه میگردم اما هرچی بیشتر میگردم بیشتر میفهمم که واژه ها در وصفت ناتوانند
اصلا مگه میشه تو باشیو کمر کلمه ها از ابهتت خم نشه...
نه کلمه ای در وصف تو هست
نه جمله ای در وصف علاقه من به شما ...
فقط میدونم که خیلیییییی دوست دارم
نمیدونم چقدر چون ذهن محدود من نمیتونه علاقمو به شما داخلش بگنجونه
همین....