📌
#روایت_کرمان
«نعمت خان و نازی»
🌿نازی قلبش سوراخ است
نعمتالله هم قلبش مهربان...
به خاطر همین خیلی هوای نازی را داشت. دختر برادرش بود. هر وقت از بیرون میآمد حتما پفکی چیزی داشت که بدهد دست این دختر و ازش لبخند بگیرد.
🌱هر چه کار میکرد نمیتوانست خرج عمل قلب نازی را بدهد این را خوب میدانست! همین بیشتر عذابش میداد.
روز حادثه، بعد از انفجارِ اول با چند نفر دیگر دور و بر اتوبوس بودند که یاد نازی افتاد. زنگ زد به زن برادرش؛ جواب نداد؛ نگران شد... نگرانِ نازی!
از بقیه جدا شد، دوید تا نازی را پیدا کند؛ داشت دور و برش را نگاه میکرد. شاید از کنار آن تروریست هم رد شده باشد. شاید تنهاش به او هم خورده باشد. باید نازی را پیدا میکرد. باید زودتر او را...
💥اما ناگهان بمب...
نازی قلبش سوراخ است
نعمتالله هم سرش
🥀شهید نعمتالله آچکزهی
شهدای افغانستانی _اهل تسنن
📝راوی:محدثه اکبرپور
@Modafeaneharaam