خسته‌بودیم و زخمی و بی‌تاب، اوجِ بی‌رحمی زمستان بود❄️ روز‌‌ها آه بود و شب‌ها سوز، عمرِ دی‌ماه رو به پایان بود صبحِ یک جمعه بینِ اشک و دعا، خبری تلخ از عراق رسید😔 نیمه‌شب در ضیافتی خونین، زائری از دمشق مهمان بود روی زانوی سیّدالشّهدا، داد آرام جان ابومهدی🕊 روح آرامِ حاج‌قاسم نیز، در هم‌آغوشی شهیدان بود🕊 اشک و لبخند با شهادت و فتح، رازِ اعجازِ حاج‌قاسم شد👌 نقشی از خونِ سرخِ سلمان‌ها، روی انگشترِ سلیمان بود فتحِ‌ عین‌الاسد به‌ غرّشِ‌ خشم، لشکرِ ۲۵ میلیونی✌️ قصّه‌ی آتش و هواپیما، امتحاناتِ سختِ ایران بود نفسِ شهر بند آمده بود، از ترافیک و دود و فتنه و ننگ😞 شهر با سرفه‌های پی‌در‌پی، سخت چشم‌انتظارِ باران بود ناگهان از ستادِ استهلال، خبر آمد که ماه در راه است✨🌙 ظهرِ جمعه امامِ آرامش، در مصلّای شهرِ تهران‌ بود🌹 محمّد عابدینی ۲۶ دی ۱۳۹۸ #آرامش_امت🌱 #نماز_جمعه #امام_خامنه_ای❤️ @Modafeaneharaam