در لجنزار معاصی، از بها افتاده ایم دور از مولای خود در تنگنا افتاده ایم راه را گم کرده و بیراهه دائم میرویم در غل و زنجیرِ اوهام خطا افتاده ایم کیست بیچاره تر از ما بندگان بی پناه؟ از امام عصر، از مولا جدا افتاده ایم برکت ازاموال مردم رفت، مشکل از کجاست؟ گیرِ مال شبهه و مال ربا افتاده ایم رنگ ایمان رفته ازاین شهر، تقوا رفته است وای بر ما، شاید از چشم خدا افتاده ایم منتقم، خون شهیدان ریخت، دیگر العجل با امید فتح در راه شما افتاده ایم باتمام غصه ها، ازرحمت صاحب زمان درپناه خیمه ی خیرالنسا افتاده ایم هیچ کس ما را زمین افتاده در دنیا ندید درنجف تنها به پای مرتضی افتاده ایم فاطمیه آمد و ما هم به حالِ گریه بر چادری که ماند زیر دست و پا افتاده ایم یاد آن ساعت که در افتاد روی فاطمه یاد مظلومیت آل عبا افتاده ایم یاد درد سینه ی زهرا میان بسترش یاد آن مظلومه بر حال بکا افتاده ایم مـهـدی_جـان العجل منتظرِ منتقمِ فاطمه ایم با غم کوچه دل عمریست مدارا کرده ایم صلی الله عليڪ ياسيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام منتقم_خون_ابا_عبدالله💚