نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ ما چون مقداری در مورد اوایل این کتاب حرف هایی برای عزیزان زده‌ایم، من همین‌جور گزیده‌هایی را از گوشه‌های این کتاب انتخاب می‌کنم، به عرض مبارک‌تان عرایضی تقدیم می‌داریم که رنگ و بوی مسائل اخلاقی هم پیدا کند. مثلاً یکی از جمله‌های‌شان که به صورت یک برنامه است، اگر کسی بخواهد در مسیر انسان سازی قرار بگیرد باید یک کاری بکند که بالاخره در متن اجتماع هست، دارای خانواده و زندگی است، این‌ها [این امور] هم باید بگردد. سیره.ی اهل بیت علیهم السلام را می‌بینیم که همیشه در متن اجتماع بوده‌اند، با مردم بوده‌اند در تمام شئون مردم. البته آن‌ها این مسئولیت را بر عهده داشتند برای این‌که امام مردم بودند، امام باید همیشه در متن مردم باشد، مثل این‌که امام جماعت نمی‌تواند خصوصی در منزل خودش موقع اذان ظهر که شد نماز را همان جا بخواند، بعد به مأمومین‌اش در مسجد اعلام کند که من که دارم در منزل نماز می‌خوانم شما هم در مسجد صف را ببندید از همان جا من را نگاه کنید نماز بخوانید! این راه ندارد. امام آن کسی است که جلوی مأموم باید طوری قرار بگیرد که نه در بین مأموم در عرض آنها باشد؛ برای اینکه اگر سعه‌ی علمی او، سعه‌ی وجودی و معنوی او به اندازه‌ی خود مردم باشد که دیگر او امام مردم نیست! او می‌شود جزء مردم. نباید از مردم هم این‌قدر دور باشد که مردم او را نبینند، و لذا برای همین صف نماز جماعت را از جنبه‌ی ظاهری هم که ترسیم می‌کنیم، امام را در جلوی همه‌ی صف‌ها قرار می‌دهیم بعد مجموعه‌ی صف‌ها به دنبال امام باید بلند شوند برخيزند تکبیر بگویند ذکر بگویند؛ نه حق دارند جلو بیفتند نه خیلی هم حق دارند از امام جماعت عقب بیفتند. حق ندارد جلو بیفتد؛ برای این‌که او امام است این مأموم است مأموم حق ندارد که جلوتر از امام ذکر بگوید، زودتر از او رکوع برود، زودتر از او برخیزد. حق هم ندارد خیلی عقب بیفتد؛ امام دارد رکوع را می‌گوید نزدیک است سر بردارد آقا هنوز ایستاده، تازه می‌خواهد رکوع کند! این‌جور هم حق ندارد. یکی از لوازم نماز جماعت این است که مأموم تابع امام باشد، تابع به اندازه‌ای که هر ذکری را که امام به محض این‌که ذکر را شروع کرده او پشت سر آقا است، به محض این‌که امام جماعت رکوع رفت ایشان هم بلافاصله بعد از آقا برود، دیگر برای خودش یک دکان جدا باز نکند؛ آقا ایستاده ایشان هنوز در رکوع است، آقا دارد سجده می‌رود ایشان تازه می‌خواهد از رکوع سر بردارد! این تابع امام جماعت بودن نیست. تابع امام جماعت این است که در مطلق شئون به دنبال او باش، جلو نیفت عرض او هم شروع نکن به محض این‌که او گفت: سبحان ربی العظیم دیگر شما درجا شروع کن [بگو] سبحان ربی العظیم! دیگر وقف نداری. به دنبال او باش، مطلقا تابع محض امام باش! به این می‌گویند امام. آن‌ها حالا چون مقام امامت را داشتند خدای متعال این مقام امامت مطلقه را که یک مقام تک مقامی است در هر عصری، ولو در زمان پیغمبر اکرم هم جناب رسول الله بود هم امیرالمومنین بود هم امام حسن بود هم امام حسین؛ اما تا موقعی که جناب رسول الله هست علی دیگر امام نیست، علی مأموم این امام است. دو فرزند او هم بعدها ولو امام می‌شوند، اما فعلاً امام نیستند تابع رسول الله‌ هستند. در زمان جناب امیرالمؤمنین اگر سه چهار امام جمع شدند، باز هم امامت مطلق مربوط به امیرالمؤمنین است؛ آن‌ها همه مأموم‌اند. چون در امامت بودند ما هم بنای‌مان این است که در مسیر امامت قدم برداریم. یکی از نکاتی که در مورد اهل بیت علیهم السلام است این است که ما را دعوت به مقام‌شان فرمودند، این هم به تبعیت از قرآن کریم؛ که قرآن فرمود که؛ کسانی که متقین هستند و کسانی که اهل همت‌اند از پیشگاه الهی استدعا می‌کنند: و اجَعَلنَا لِلمُتَّقینَ اِمَامَا نه تنها اهل بیت امام‌اند، امامت‌شان اگرچه امامت اطلاقی است در هر عصری که یکی بیش نیست، امامت اطلاقی در هر عصری یکی بیشتر نداریم. درست است ما در زمان خودمان حضرت مام را هم می‌گفتیم امام، اما امامت مطلقه نیست. آن امام علی الاطلاق، خاتم الاولیای علی الاطلاق حضرت مهدی فاطمه است (عجل الله تعالی فرجه الشریف) این امامت در هیچ عصری، دو برنمی‌دارد. حالا آن‌که تازه امام حسین بود، امام حسن بود در زمان پدرشان امام امیرالمؤمنین امام نبودند، امام علی الاطلاق نبودند. نامه ها برنامه ها ۱۱ جهت ارتقاء کانال نشر با لینک ⬇️ @modafeanzuhur 🏴 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🏴 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0