علیرضا بابایی آریا، فرزند (تقی- نقی) متولد ۱۳۶۳ شمسی، دانشجوی اخراجی از دانشگاه فردوسی مشهد در مقطع دکتری الهیات است. وی پس از اخراج از دانشگاه، به استان کابل افغانستان رفته و ادعای خود را با نام مستعار “علامه منصور هاشمی خراسانی” آغاز نمود. وی یکی از مدعیان دروغین عصر حاضر است که خود را زمینه ساز ظهور امام مهدی(ع) دانسته و با این عنوان مردم را به سوی امام مهدی(ع) دعوت می نماید. منصور هاشمی در خصوص نام و تابعیت خود به سخنانی مبهم بسنده کرده و گفته است: ” منصور و هاشمی از نام­ های بسیار رایج در آسیای میانه مخصوصا افغانستان هستند و با این وصف دلیلی برای مستعار دانستن آن ها وجود ندارد. خراسانی نیزلقبی بسیار متعارف برای عالمانی است که در این منطقه جغرافیایی زندگی می کنند[۱]   منشورات و تالیفات آنچه تا کنون از سوی منصور هاشمی منتشر شده است، دو کتاب “بازگشت به اسلام” و ” مناهج الرسول” و همچنین تعدادی نامه و پاسخ به سوالات است که تمامی آن ها در پایگاه رسمی وی بارگزاری گردیده است. درت وصیف کتاب بازگشت به اسلام می توان گفت: این کتاب دربرگیرنده مباحثی پیرامون ضرورت بازگشت به اسلام، موانع و اسباب عدم اقامه اسلام و شناخت اسلام است که در خلال هر بخش، به مساله نادرست بودن ولایت فقیه وعدم نیاز به تشکیل حکومت اسلامی اشاره کرده است. همچنین کتاب مناهج الرسول نیز به توضیحی تحت عنوان خلیفه خداوند در زمین، شناخت خلیفه خدا، شناخت آخرت، اخلاق و احکام پرداخته است که البته در ذیل هر کدام اشارات مفصلی به دعوت منصور خراسانی به سوی امام مهدی(ع) دارد. همچنین از جمله منشورات منصور هاشمی، جزوه ” الکلم الطیب” است که در برگیرنده بخش عمده ای از نامه های منصور هاشمی بوده و در فضای مجازی منتشر گردیده است. باورها و اعتقادات منصور هاشمی عبارت است از: ۱.نمایندگی و ماموریت برای جمع آوری یاوران امام مهدی(ع) برای اعانت و ظوهر حضرت: منصور هاشمی در کتاب بازگشت به اسلام آورده است: ” من روزگاری چند، در اطراف زمین سیر می کنم و در پی مردمانی شایسته می گردم تا عده ای کافی از آن ها را گرد آوردم و برای حفاظت، اعانت و اطلاعت از مهدی آماده گردانم…به طور قطع اگر امروز این کار انجام شود، فردا ظهور می کند”.[۲] ۲. ادعای این که می تواند همان خراسانی در روایات ظهور باشد: وی گفته است: ” این پرسش رایجی است که مردم باید به آن پاسخ بدهند، زیرا شناخت منصور خراسانی موعود در روایات متواتر اسلامی، وظیفه مردم است که با توجه به نشانه ها انجام می شود، نه ادعاها، با توجه به اینکه ادعاها بدون نشانه ها فایده ای ندارد و نشانه ها بدون ادعاها کافی نیست…اگر کسی احتمال می دهد که جناب علامه منصور خراسانی نظر به اجتماع صفات مذکور همان مرد استف نباید در انتظار ادعاهای او بنشیند”.[۳] ۳. مخالفت با تقلید از مراجع تقلید شیعه: منصور گفته است: “یکی از گونه های رایج تقلید، پیروی از گفته و کرده عالمان است، چرا که بیشتر مسلمانان، گفته و کرده عالمان را در حکم شرع می پندارند و فرقی میان آن دو نمی شناسند در حالی که مسلما شرع، گفته و کرده عالمان نیست.[۴] بسیاری از مسلمانان، خصوصا در کشورهایی مانند ایران، عراق و لبنان، اختیار مرجعه از آن ها برای تقلید را برا هر مسلمانی واجب می شمارند و عمل بدون آن را باطل و غیر قابل قبول می پندارند. در حالی که بیشتر آنان برای این اعتقاد، فتوای عالمانشان به آن است و این به معنای تقلید آنها بر پایه تقلید است که دوری باطل و بی معناست”.[۵] ۴. مخالفت با ولایت مطلقه فقیه: منصور آورده است: ” گروهی از آنان در کشورهایی مانند ایران، درباره عالمان خود غلو می کنند و آن ها را گماشتگانی از جانب خدا و سرپرستانی مانند پیامبر(ص) می دانند و مانند خدا و پیامبر از آنان فرمان می برند. اطاعت بی چون و چرا از غیر معصوم و واگذاردن اختیارات معصوم به او، عمدتا منشا فتنه های گوناگون و مفاسد بزرگی چون استبداد سیاسی است”[۶] ” ولایت آقای خامنه ای حتی بر مسلمانان ایران که از طریق مجلس خبرگان او را انتخاب کرده اند ثابت نیست، تا چه برسد به سایر مسلمانان جهان که به هیچ وجهی از وجود در انتخاب او دخالتی نداشته اند و چه بسا از آن آگاه هم نبوده اند! به راستی آیا این مصداق غلو و گزافه گویی درباره ی این شخصیت نیست که از رسانه های جمهوری اسلامی ایران شنیده می شود؟! آیا از قبیل کار داعش نیست که مردمی از خود را به اعتبار بیعت چند نفر ” خلیفه مسلمانان جهان” می شمارد و کسانی که حاضر به قبول خلافت خودخواهانه ی اون نیستند را منحرف و فتنه جو می داند و تعقیب، حبس و اعدام می کند؟!”[۷] ۵. جواز خروج بر علیه حاکمان: منصور گفته است: ” مستبدترین و فاسدترین حکومت ها در سرزمین های اسلام هستند و ظلمی که در میان مسلمانان است در میان کافران نیست. با این وصف قتال با ظالم، اگر چه کافر نباشد، ملذون و مورد یاری خداوند ادامه👇