✅ تکلم بین و : ✍ : بنده ی من بخوان و آن یازده رکعت است . : خدایا ! خسته ام! نمی توانم ... : بنده ی من، دو رکعت و یک رکعت بخوان ... : خدایا! خسته ام برایم مشکل است که بخواهم نیمه شب بیدار شوم … : بنده ی من، قبل از خواب این سه رکعت را بخوان فقط ... : خدایا سه رکعت زیاد است !! : بنده ی من، فقط یک رکعت بخوان ... : خدایا! امروز خیلی خسته ام! آیا راه دیگری ندارد؟ : بنده ی من، پس قبل از خواب برو بگیر و رو به آسمان کن و بگو ... : خدایا! من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد! : بنده ی من همانجا که دراز کشیده ای کن و بگو ... : خدایا هوا سرد است! نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم ... : بنده ی من، پس فقط در دلت بگو ما برایت حساب می کنیم ... بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد ... : ی من! ببینید من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به نمانده او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب او با من حرف نزده ... : خداوندا! دوباره او را بیدار کردیم، اما باز خوابید ... : ی من، در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست ... : پروردگارا! باز هم بیدار نمی شود! : را می گویند هنگام طلوع آفتاب است ای بنده ی من بیدار شو، نماز صبحت قضا می شود خورشید از مشرق سر بر می آورد ... : خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟ : او جز من کسی را ندارد … شاید توبه کرد … 🔵 بنده ی من تو به هنگامی که به می ایستی ... من آنچنان گوش فرا میدهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو آنچنان غافلی که گویا صد ها خدا داری!!!! 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin