🔴 تکثرگرایی در مرجعیت سیاسی 🔹برخی الیت های سیاسی می گویند کیفیت رأی همه افراد رأی دهنده به یک اندازه نیست. یکی با سواد است و دیگری بی سواد؛ یکی جریان شناس و تحلیلگر است و دیگری هیچ کسی را نمی شناسد. پس آنکه بی سواد است یا نمی تواند افراد و جریانات را بشناسند یا نگاه صحیحی به آینده خود و جامعه ندارد پس نباید در انتخابات و انتخاب یک سیاست یا انتخاب یک مسئول، به اندازه آن کسی که به امور و جریانات و آینده آگاه است، سهم داشته باشد. 🔸این نگاه نخبه گرایانه مدعی است فقط یک طیف یا یکسری انسان ها هستند که جامعه را می شناسند، افراد و جریانات و آینده را می شناسند و دیگران همچون برده باید پیرو باشند. پیرو و تابع؛ بدون فکر و بدون حق سیاستگذاری و حق انتخاب. 🔹از زمانیکه دموکراسی یا جمهوریت به معنای حق رأی برای عموم افراد جامعه بدون هیچ تفاوتی در جهان سیاست شکل گرفت و خیلی از کشورها به تک تک جامعه حق رأی دادند –همچون فرانسه، آمریکا یا ایران پس از انقلاب 57- و همه مردم فارغ از قومیت، رنگ پوست، دین، مذهب، سیلقه سیاسی و شغلی به طور مساوی حق رأی پیدا کردند این بار دیدگاه الیت ها(نخبگان) اینگونه شکل گرفت که درست است انتخابات برای مشارکت همه است ولی چون همه نمی توانند به فرد یا افراد مناسب رأی دهند پس باید احزابی باشند که آنان برای توده ها تصمیم بگیرند. یعنی احزاب باید در انتخابات مشخص کنند که مردم به چه کسانی رأی دهند و چه کسانی را انتخاب کنند. چون مردم خودشان نمی دانند. ترجمه محترمانه «نمی فهمند – عرضه ندارند». 🔸بدون تعارف عرض کنم نگاه امام خمینی(ره) و امام خامنه ای(حفظه الله) بعنوان رهبر انقلاب اسلامی 57 هیچ اعتقادی به دیدگاه الیته ها ندارند. اساساً نگاه اسلام به جمهوریت و دموکراسی، بر این مبنا نیست که مردم نمی فهمند پس الیت ها و احزابی باشند که آنان تشخیص دهند کی خوب است کی خوب نیست! 🔹اگر در انقلاب اسلامی رأی رهبر جامعه یکی است و رأی یک پیرمرد یا پیرزن بی سواد در یک روستای دورافتاده یکی است، این صرفاً تشریفات نیست. بلکه واقعیتی است که الیته ها از آن رنج می برند. برخی مدعیان روشنفکری و برخی دانشگاهیان و روحانیون از آن رنج می برند که آقا آن پیرمرد و پیرزن یا آن مردم عامی چه می فهمند! 🔸مبنای اسلام برای انتخاب یک فرد برای یک مسئولیت، صلاحیت است و افراد رأی دهنده باید به افراد شناخت پیدا کنند و به حجت شرعی برسند. نگاه امامین انقلاب این نیست که مردم نمی فهمند پس احزابی باشند که آنان برای مردم تعیین تکلیف کنند! خیر؛ نگاه امامین انقلاب به احزاب و تشکل ها، فرایند تعیین تکلیف برای مردم نیست بلکه می گویند احزاب باید بتوانند کانال کشی فکری کنند. تحلیل و شناخت مردم را تقویت کنند ولی انتخاب به عهده خود مردم است. 🔹طی دو سه دهه اخیر همواره در جامعه ما یک دوقطبی اصولگرا و اصلاح طلب تشکیل می شد و مردم یکبار از ترس آن به این طرف و بالعکس در انتخابات ها عمل می کردند. در حال حاضر اما تحلیل مردم و دانشگاهیان و حوزویان رشد کرده و متوجه شده اند که نباید برخی احزاب انحصار طلب برای آنها تعیین تکلیف کنند. تکثرگرایی ارائه لیست از سوی افراد و شخصیت ها و احزاب و تشکل های مختلف در هر طیف سیاسی، اگرچه تبعاتی دارد –که جزو بحث این مطلب نیست- اما خوبی هایی هم دارد و آن این است که احزاب اقتدارگرا و انحصار طلب دریافته اند که نمی توانند پشت درهای بسته نشسته و برای مردم لیست ارائه کرده و تعیین تکلیف کنند! 🔸اگرچه برخی از این وضعیت آنارشیست گونه و شکستن ساختارهای غلط، به عنوان نبود فصل الخطاب اسم می برند که وای بر ما فصل الخطاب نداریم و نبود فصل الخطاب باعث می شود ما در انتخابات شکست بخوریم اما با کمی دقت در می یابیم اساساً مکتب ما می گوید تحلیل مردم باید رشد کند، شناخت مردم از افراد و جریانات باید رشد کند تا آنها بتوانند درست انتخاب کنند. نبود تحلیل صحیح در عصر حضرت امیرالمؤمنین در بین توده ها باعث شکست حضرت شد. مردم عصر امام حسن و امام حسین تحلیل نداشتند و همین باعث تنهاماندن آنان شد. وقتی تحلیل نباشد معصوم بعنوان فصل الخطاب هم نمی‌تواند کاری کند! الان مگر فصل الخطاب رهبری نیست؟ مگر نمی‌گوید این شاخص‌ها؟ مگر شاخص‌ها معلوم نیست؟ چرا هست ولی ضعف تحلیل عمیق است! حالا این تکثرگرایی از جهتی یک بلوغ سیاسی است و به معنای کمرنگ کردن نقش پدرخوانده های سیاسی است که عمری به عنوان لیست بند حکومت می کرده اند. : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3