✍️ دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست . . کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست ! سلام بابا جان؛ آشفته ام! میدانم که میدانی . بابا جان حالم خراب است مخروبه ای شده ام که تا ویرانی کاملم زمانی نمانده ؛ روی نامه نوشتن و سلام دادن هم ندارم اما بابا جان چه کنم؛ اگر دست به دامان تو نشوم ، باید سراغ ابلیس بروم با شرمندگی برایت مینویسم تا فردا با افتخار نزد شیطان نروم . . سر به زیرم تا تو نجاتم بدهی ؛ میدانی که جز تو کسی را ندارم! حال خرابم را شکر! شکر خرای رحمان را که بخاطر دوری از تو مریضم نه زرق و برق دنیا؛ باباجان زمین گیر شده ام ، وقتی برنامه هایم را جفت و جور میکردم که از زودتر به تو برسم ، که تمام وقت و زندگی ام تو شوی ؛ درست از همان نقطه شیطان عجب سواری ای از من میگیرد و سنگینی اش دل و دمغ از من گرفته و تاریکی میبینم . روزهایم بی هدف و پوچ میگذرد ؛ عقربه شمار را نگاه میکنم که با سرعت میرود از ذهنم میگذرد امروز هم برای غربتت هیچ نکردم ، یار نبودم بار بودم ؛ دلم می‌شکند از این هیچ بودن ها! باباجان میخواستم سرباز تو باشم، اما سربار نه مثل هروز برایت بار سنگین دل پر گناهانم را بقچه پیچ میفرستم تا باز برایم گریه کنی، استغفار کنی که بخشیده شوم، که پاکم کنی پدر است و دلسوزی برای فرزند ناخلف . . آقاجان تو رو به علی اکبر امام حسین کاری کن ، العجل العجل العجل محتاجتم؛ دیر بجنبی از دست رفته ام دلت می‌آید تباه شوم؟ یا وقتی برگشتی من دیگر نباشم؟ من بد اما جز شما خریداری ندارم، جان مادرت باز بنده نوازی کن؛ من را بخر ! بی قیمتم و جز تو خریدار ندارم . . گیرم بخرندم به کسی کار ندارم ! ۱ اسفند ۱۴۰۲ شب تولد جوان رعنای امام حسین علیه السلام ___