157  پس نخست باید به سوی تهیه‌ی «منابع مرجع آکادمیک» برای دانشگاه‌های ایران رفت و کتاب‌های «علوم انسانی سکولار» را به فارسی برگرداند تا اندیشه‌ی حقوق بشر لیبرالی را در ذهن نخبگان گستراند و در گام بعد، رویکردهای غیردینی را در بدنه جامعه نیز جای داد. تخمین می‌زدند در این فرآیند، فریاد دموکراسی‌خواهی لیبرال به خواست اول «تمام ایرانیان» تبدیل می‌گردد و یک «کشاکش بی‌حد برای مدرن شدن» پدید می‌آید که «جز با ترجمه ممکن نیست.» به خیال سکولارها در این فرآیند «جامعه‌ی بسته» از طریق ترجمه ناچار در فرآیند «گذار اجتناب‌ناپذیر» به «جامعه‌ی باز» قرار می‌گیرد. از این منظر، «ترجمه» را باید بر وزن «تجدد» دانست؛ دو تاریخِ همزاد با یکدیگر، یک راه بی‌بدیلِ رهایی از استبداد و البته پنهان‌ترین و بی‌خطرترین لایه از لایه‌های «جنگ نرم». برخی نظریه‌پردازان مسلمان معاصر، با بررسی دقیق فرآیند ترجمه در ایران به آن نام «ایدئولوژی ترجمه» را داده‌اند و معتقدند که پیامد وابستگی معرفتی به غربیان، چیزی جز تعطیلی تولید و نوآوری علمی نخواهد بود؛ زیرا این شکل «ترجمه‌گرایی» هم به «تجددگرایی افراطی» و هم به مرگِ ذهن و هوش شهروندان می‌انجامد.  💥💥ویژه 🗳💥💥 ✨ خدایا به حق مادر سادات و عمه سادات امام زمان مان را برسان و را به نفوذی ها و خائنین به آرمان های انقلاب اسلامی نبازیم... آمین یا رب العالمین🤲 🆔 @mogham