کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #خطبه_ی_فدکیه (قسمت چهاردهم)○□ □○وَ زَعَمْتُمْ أَنْ لا حُظْوَةَ لِي وَ لا أَرِثَ مِنْ أَبِي: با
□○ (قسمت پانزدهم)○□ □○بعد حضرت رویشان را کردند به جمعيّت که در مسجد نشسته بودند.و خطاب به آنها فرمودند: □○ثُمَّ رَمَتْ بِطَرْفِهَا نَحْوَ الأَنْصَارِ فَقَالَتْ يَا مَعْشَرَ النَّقِيبَةِ وَ أَعْضَادَ الْمِلَّةِ وَ حَضَنَةَ الإِسْلامِ: اي گروه نقبا؛ اي بازوان ملت و دين‌؛ ای حافظان اسلام، شما بودید که رسول الله را یاری دادید زمانیکه به مدینه هجرت کرد. □○مَا هَذِهِ الْغَمِيزَةُ فِي حَقِّي: اين غمض عین کردن و چشم بستن؛ خود را به غفلت زدن در برابر حقّ من كه دارد غصب مي‌شود چيست؟ □○وَ السِّنَةُ عَنْ ظُلامَتِي: و اينكه در برابر این دادخواهی که من می نمایم خودتان را به خواب زدید؛ به چرت زدید؛ هيچ‌عكس‌العملي از خود نشان نمي‌دهيد این چیست؟! □○أَ مَا كَانَ رَسُولُ اللَّهِ أَبِي يَقُولُ الْمَرْءُ يُحْفَظُ فِي وُلْدِهِ: آيا پدر من، رسول خدا نمي‌فرمود كه بايد حرمت هر كسي در رابطه با فرزندانش مراعات شود و حفظ شود؟ □○سَرْعَانَ مَا أَحْدَثْتُمْ: چه به سرعت شما مرتكب اين اعمال زشت و شنیع شديد؛ این سکوت و بی تفاوتی در برابر ظلمی که به من دختر رسول الله می شود؛ چه زود به اين كشيده شديد (كه در برابر حقّي كه از من غصب مي‌شود سكوت كنيد). □○وَ عَجْلانَ ذَا إِهَالَةٍ : و چه سريع اين بزي كه لاغر شده است، آب از دهن و بيني‌اش شروع به ريزش كرد؛ يعني خودتان را از دست داديد و چه زود خودتان را خراب كرديد! □○وَ لَكُمْ طَاقَةٌ بِمَا أُحَاوِلُ: در حالي كه شما توانايي و طاقت داريد برای اینکه در رابطه با این حقی که من دارم مطالبه می کنم، مرا کمک کنید. □○وَ قُوَّةٌ عَلَى مَا أَطْلُبُ وَ أُزَاوِلُ: و شما براي حمايت از من در اين مطالبه و امري كه قصد كردم توانايي و قوت داريد. □○أَ تَقُولُونَ مَاتَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و اله فَخَطْبٌ جَلِيلٌ اسْتَوْسَعَ وَهْنُهُ: یا اينكه مي‌گویيد پيغمبر اسلام مرد؛ كه مرگ رسول الله مصيبت بزرگي است؛ مصيبتي كه در نهايت وسعت و گستردگی است. □○وَ اسْتَنْهَرَ فَتْقُهُ: و این زخمی که با این شکاف بوجود آمد سرش باز است؛ دهان اين شكاف و زخم باز است. □○وَ انْفَتَقَ رَتْقُهُ: مثل درزی که بدوزند و بعد پاره شود؛ این درز دوخته شده، شکافته شد. □○وَ أَظْلَمَتِ الأَرْضُ لِغَيْبَتِهِ: و همه‌ي زمين بر اثر غيبت رسول خدا تاريك شد. □○وَ كُسِفَتِ النُّجُومُ لِمُصِيبَتِه: و همه‌ی ستارگان آسمان در مصيبت رحلت رسول الله بي‌فروغ و تاريك شدند. □○وَ أَكْدَتِ الآمَالُ وَ خَشَعَتِ الْجِبَالُ: و آرزوها به نوميدي گراييد و كوه‌ها در جاي خود فرو ريختند. □○وَ أُضِيعَ الْحَرِيمُ: و حرمت حريم پايمال شد. □○وَ أُزِيلَتِ الْحُرْمَةُ عِنْدَ مَمَاتِهِ: احترامي براي كسي بعد از وفات پیغمبر باقي نماند. □○فَتِلْكَ وَ اللَّهِ النَّازِلَةُ الْكُبْرَى وَ الْمُصِيبَةُ الْعُظْمَى: به خدا اين مصيبت، مصيبت بسيار بزرگ و عظيمي بود. □○لا مِثْلُهَا نَازِلَةٌ: كه هيچ مصيبت و بلایی همانند آن نيست؛ و به پای آن نمی‌رسد. □○وَ لا بَائِقَةٌ عَاجِلَةٌ: و اين يك بلاي جان‌گدازي است كه در اين دنيا هيچ بلايي مانند آن نيست. □○أَعْلَنَ بِهَا كِتَابُ اللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ فِي أَفْنِيَتِكُمْ: كه كتاب خدا اين حقيقت را آشكار كرد؛ همین کتابی که در خانه هایتان است. □○وَ فِي مُمْسَاكُمْ وَ مُصْبَحِكُمْ: كه در مجالس شبانه و روزانه‌تان اين قرآن را مي‌خوانيد. □○يَهْتِفُ فِي أَفْنِيَتِكُمْ هُتَافاً وَ صُرَاخاً: چه با صداي آرام و چه با صداي بلند این قرآن را می خوانید. □○وَ تِلاوَةً وَ إِلْحَاناً: چه با تلاوت و چه با لحن و آهنگ این قرآن را می خوانید. □○وَ لَقَبْلَهُ مَا حَلَّ بِأَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ: و اين بلایي است كه بيش از اين به انبياء قبلي وارد شده بود. □○حُكْمٌ فَصْلٌ وَ قَضَاءٌ حَتْمٌ: و مرگ يك حكم و قضا قطعی است. □○استاد مهدی طیب- جلسه ۱۲ آذر ۸۳○□ @mohamad_hosein_tabatabaei