(س) سه ساله کی دیده   با اشکای دیده مثه مادرت فاطمه قد خمیده با قدخمیده   باموی پریشون با دستای بسته   با چشم پرازخون باباجون مگه اینا دختر ندارن برا دخترت توی تشت سرمیارن برای لگدها و سیلی زدن ها بجز صورتم جای دیگر ندارن بابای غریبم بابای غریبم غریبم بابایی    حبیبم بابایی دیگه بعدتو من    یتیمم بابایی تو رفتی و بابا    منم بین اعدا حالا هم سرت شد    نصیبم بابایی نبودی ببینی بابا دخترارو توی بزم نامحرما حال مارو میخوردن شراب روبرو خواهر تو نمیشه بگم خیلی از صحبتارو بابای غریبم بابای غریبم منم دختر تو   میشه باور تو میخام زود ببینم   بابا مادرت رو باموی سپیدم   با قدخمیدم روی خاک صحرا   بابا میدویدم حالا ک تموم شد توهم رفتی بابا ببینم به عمه چیا گفتی بابا که اینجور خودش رو سپر میکنه بعد الهی بمیرم نمیگفتی بابا بابای غریبم بابای غریبم @mohamadalirezaie