غزل عاشقانه با من تمام جاده‌ی شب را قدم بزن فردای روشنی شو دم از صبح‌دم بزن چشمان تو اگرچه که سرچشمه‌ی منند من تشنه‌ی صدای توام حرف هم بزن همراه من بگیر در آغوش لحظه را از حس گرم صحبت و لبخند دم بزن با لهجه‌ی صریح بخوان این ترانه را برنامه ی سکوت فضا را بهم بزن دست قدر نوشته قضا را به پای ما تقدیر را دوباره برایم رقم بزن ای عشق من برای کسی جز تو نیستم نام مرا ز هرچه به جز خود قلم بزن @mohamadhasanbayatloo