🔹🔹سلام علیکم حاج آقا، وقتتون به خیر، سوژه ها و قلم شما رو می پسندم و همه مستندای داستانی که نوشتین رو مطالعه کردم چه به صورت کتاب چاپی و چه تو کانالتون. تا حالا چند بار هم پیش اومده که با اون افرادی که از شما انتقاد می کنن سر مسائل جنسی تو داستانا بحث کردم، جدی متوجه نمیشم به چی اعتراض دارن میگم اینا مستند داستانیه پس الکی حرف نمی زنن و از طرف دیگه خوب نفوذیا از این حربه دارن استفاده می کنن و نظام ضربه شو میخوره خوب چرا حالا که یه نفر داره بقیه رو روشن میکنه که حواسا جمع تر بشه و تو همچین دامی نیفتن بهش انتقاد وارد می کنین؟ آخه غیرمنطقی بودن و واقع گرا نبودن تا کی؟ خلاصه برادر ادامه بدین با قوت، خدا یارتون 🔹سلااااام منم هستم😜،اوووووه چقدررررر نظر دادن ممبرزهای نسبتاً عزیزتون😄 مادر سه فرزند این سرزمینم😍البته فعلا😜بخاطر همین اینم بذارین ذوق کنم🦋🦋 من از تکه ای که هیثم به زیتون پروند اصلا خوشم نیومد😏بی ادب😡زن داشت که،حالا ادای عاشقا رو در میاره. ولی فکر کنم هیثم داره ادا درمیاره بخاطر مأموریتش و گرنه،پسر باتربیتیه😄 از محمد و خانمش هم خیلییییییی خوشم میاد،یعنی دیگه بیش از حد😊محمد حس دوست داشتی اعتماد و امنیت هست🙏 🔹سلام حاج آقا در قسمت اول هیثم در جزو حلفه محافضان سید حسن نصرالله که که توسط یه فرد لباس قرمز از پشت میزننش و هیثم با گفتن یا حسین میفته زمین . برای همین فک نمیکنم جاسوس باشه و یا آدم بدی باشه همه رفتاری که با زیتون داره . داره نقش بازی میکنه تابه یه نتیجه ای مشخص برسه. اما زیتون تا در موردش میخونم استرس بهم دست میده ولی فک کنم عمدا کشوندنش تهران بهرحال این شوربه دلشوره زا مثل بقیه نوشته هاتون بسیار جذاب و عالیه همیشه سلامت و موفق باشین انشاءالله 🔹حاجی نظرا رو که می خونم ملت کلا رد دادن.😄😄😄😄.... خودم از همشون بدتر ..... چیکار کردین باهامون.... نمیدونم بخندم یا گریه کنم😐😭😄 🔹چهارتا از کتابهاتون هم خریدم این دفعه،چون از قلم و فرهنگ سازیت خوشم میاد،اگه پولدارررر بودم خیلییی حمایتتون میکردم و کتابهاتون رو هدیه میدادم،ولی حیف😢اما به امید خدا در آینده ای بسیار نزدیک از فعالان فرهنگی و خیلی هم پولدار میشم☺️انرژی مثبت برا خودم میفرستم😄 🔹سلام حاج آقا خسته نباشید از کتاباتون لذت میبرم شوربه ام مثل مابقی رمان هاتون بسیار مهیج و جذابه و خیلی پیچیده ولی بنظر من هیثم عمدا زیتونو آورد ایران تا شناسایی بشه.مثل نقشه کشوندن ماهرخ به افغانستان.زیتون جاسوسه و هیثمم بخوبی میدونه در مورد حامدم نمیتونم قطعی بگم مشکوکه یا نه تنها کسی که حس بدی بهش دارم زیتونه فعلا بازم خسته نباشید.یا علی 🔹اندازه ای به محمد اعتماد دارم به توی محمد آقا هم اعتماد دارم و قبولت دارم،میدونم ریشه داری و داری ریشه ای کار میکنی🍁🍂همیشه در اوج بدرخشی هم پیش خدا،هم مردم خدا بهت عوض بده در دو دنیا،بهتون افتخار میکنم که چنین دست به قلمی دارین که بعضی رمان نویسهایی که فقط بلدن از چشم و ابرو و رنگ لاک و رژ و تفسیر لباسها و ...و دور و بر این محدوده اند فقط برا جذب مخاطب،شما همه رو با دو صفحه فتیله پیچ میکنین و میذارین تو جیبتون🙈البته شما خیلییی خوبین این تعابیر من هست😄 🔹سلام علیکم حاج آقایِ دلنوشته هایِ یک طلبه من تازه به کانال شما پیوستم وشوربه اولین داستانی هستش که تو کانال شما میخونم وخیلی هم جذابه مانند حیفا وکف خیابون و... بنظرم توی این داستان کیس مشترک میز اسرائیل(محمد) ومیز انگلیس(حامد) زیتون باشه ، نمیشه به فردی مثل حامد شک کرد مطمئنا از کانال های زیادی عبور کرده تابه اینجا برسه ومثل محمد قابل اطمینان والبته باروشی متفاوت( در رابطه با زیتون حامد مستقیما رفت جلو وشخصا با زیتون ارتباط گرفت ومحمد غیر مستقیم ) ... واینکه چون همه همراهان کانال درباره محمد مطلب زیاد خوندن نسبت به او اطمینان خاطر دارند ولی برای اولین بار است که با شخصیتی مثل حامد روبه رو می شوند واین به خاطر عدم شناخت از ایشان است . و در مورد هیثم ، دررابطه اش بازیتون زیاده روی میکند باید نسبت به این خانم باسابقه ای که ازش سراغ دارد کمی محتاطانه عمل کند،همانطورکه محمد به خانواده اش درباره دیگرهمکارانش میگفت که چندان به آنان نزدیک نشوند(اگه دیدین خیلی مهربونه ازش فاصله بگیر) . وخیلی دوست دارم که هرچه زودتر این مثلث میز انگلیس ،میز اسرائیل و زیتون برام روشن بشه. 🔹حاج آقا من فاز این آدمایی که توقع دارن داستان خیلی شسته رُفته باشه درک نمیکنم. اینکه میگن چرا هیثم که زن و بچه داره، با زیتون ارتباط برقرار میکنه؟!! آخه تو مساله جاسوسی که حلوا خیرات نمیکنن. بالاخره برای رسیدن به هدف دست به هر کاری میزنن. بعدشم هنوز ارتباط اولیه زیتون و هیثم مجهوله چرا برا خودشون میبرن و میدوزن؟! یه ذره جیگر به دندون بزارن تا بفهمیم قضیه چیه