زندگی نامه شهید محمد بروجردی
#پارت_ششم
۱۲_____منش محمد بروجردی
در وصف خصایل اخلاقی محمد، همین بس که عموم مردم کردستان لقب "مسیح کردستان" را به او پیشکش کرده اند.
محمد، علیرغم موقعیت درخشان و برجستهای که در بین فرماندهان عالیرتبه نیروهای مسلح انقلاب اعم از ارتش و سپاه داشت، چنان کف نفس و تواضعی از خود بروز میداد که در بین تمامی رزمآوران جبهههای غرب و جنوب، اخلاص او زبانزد خاص و عام شده بود.
با توجه به اینکه فرماندهی عالی جنگ در جبهههای شمال غرب و غرب کشور را برعهده داشت، بارها مخبرین جراید و اکیپهای گزارشی رادیو برای مصاحبه به سراغش میرفتند اما هر بار دست خالی برگشتند.
چرا که مسیح کردستان، همواره از دوربینهای تلویزیونی و میکروفونها گریزان بود، یکی از دوستانش در این باره میگوید: «سعی داشت گمنام باشد، سعی میکرد وجودش در جامعه مطرح نشود، معتقد بود که تمام اجر یک کار، در گمنامی عامل آن است.
سخت اصرار داشت بر این گمنامی، یکبار که اکیپ فیلمبرداری تلویزیون غافلگیرانه از او فیلمبرداری کرد، مصرانه مانع از ادامه کارشان شد، میگفت: از من فیلمبرداری میکنید؟ بروید استغفار کنید... شما باید بروید از این بچه رزمندهها که دارند میجنگند فیلم بگیرید...»
سردار سرتیپ "قاسمی" نیز از عشق و ارادت عمیق محمد به فرزندان معنوی حضرت امام اینگونه یاد میکند: «حاجآقا همیشه رسم داشتند که با بچه بسیجیها حشر و نشر داشته باشند، با تمامی تنگی وقت و مسئولیتهای سنگین که بهعنوان فرمانده منطقه ۷ سپاه کشور داشتند، از کمترین فرصتها، برای رسیدگی به معضلات بسیجیها استفاده میکردند.
در برخورد با نیروها، مصداق عینی "رحماء بینهم" بودند، درهر عملیات هم مثل یک نیروی ساده، دوش به دوش بسیجیها میجنگید و پیشروی میکرد، برای همین هم بچهها عاشق او بودند، اما خدا شاهد است که این مرد، از این همه عشق و ارادت، سر سوزنی دچار عجب و غرور نشد».
از دیگر مسائلی که محمد بهشدت نسبت به آن پایبندی نشان میداد، رسیدگی و ملاقات با خانوادههای شهدا و جانبازان بود، محبت و علاقهاش به یتیمان شهدا حد و حصری نداشت.
بارها با لحنی مؤکد گفته بود: «خدا ما را بهواسطه همین شهید دادهها( خانواده شهداء) امتحان میکند، مبادا با غفلت از آنها، سختی و عذاب خدا را برای خودمان بخریم!». با گسترش دامنه فعالیت قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) در غرب، محمد ضرورت تشکیل یک یگان رزمی ویژه، جهت جنگهای غرب کشور را احساس نمود. بر حسب همین ضرورت نیز، او سازماندهی، آموزش و کادربندی «"تیپ ویژه شهدا" را در دستور کار خود قرار داد. مسئولیت فرماندهی این تیپ را نیز به سردار شهید "ناصر کاظمی" محول کرد.
حضور مستقیم او در تمامی مراحل نبرد تا به آن حد ملموس بود که به گفته سردار شهید "حاج همت": «در جریان پاکسازی محور بانه – سردشت؛ بعضی از برادران ما به شهید کاظمی گفته بودند، شما به بروجردی بگویید اینقدر جلو نیاید؛ احتیاجی به آمدن ایشان نیست. ما خودمان میرویم، شهید کاظمی، چندینبار درخواست بچهها را با بروجردی مطرح کرد اما هر بار ایشان چیزی نمیگفت، نهایتا در برابر اصرار مؤکد شهید کاظمی گفته بود: اگر بنابر ولایت است، من بر شما ولایت دارم، اینقدر از حد خودتان خارج نشوید!.»
"سرتیپ شهید آبشناسان" که خود در چندین نبرد دوشادوش محمد جنگیده بود، درباره روحیه معنوی او در میادین رزم گفته بود: «در عملیات، دائم زیر لب با خودش زمزمه میکرد و نام خدا را بر زبان میآورد، چه در موقع سختیها و چه در حین پیروزی، زبانش جز به شکر به درگاه خداوند نچرخید، واقعا ایشان مظهر توکل بودند.»
همسر شهید، از یکی از آخرین دیدارهایش با محمد میگوید: «به ایشان گفتم چهار سال است که در این منطقه هستیم، انشاءالله بعد از ختم جنگ به تهران برمیگردیم یا نه؟!. در جوابم گفتند: بهخاطر نیاز شدید این منطقه، تصمیم گرفتهام در کردستان بمانم، کاری هم به ختم جنگ ندارم، گفتم: پس لابد باخبر شهادت شما به تهران بر میگردیم؟! خندید و چیزی نگفت.»
https://eitaa.com/joinchat/2664956131C2aaad5f85f
#ادامه_دارد
#شهید_محمد_بروجردی
#مسیح_کردستان
#غریب
#محمد_صادق_عبادی
#انتشار_باشما