سالروز شهادت شهید مدافع حرم حسین حریری در آخرین تماس تلفنی از حسین خواستم زود برگردد و دوباره برود. در جوابم گفت به زودی برمی‌گردم یا با پای خودم یا اینکه روی دست مردم! مدت کمی بعد هم که شهید شد. زمانی که در معراج شهدا در مراسم وداع با پیکر حسین بودم او را قسم دادم و خواستم که هر وقت دلتنگش شدم پیشم بیاید تا برای یک لحظه هم شده ببیمنش. وقتی که از مراسم وداع با شهید برگشتم ساعت 11 صبح بود که با همان چادر سیاه خسته بودم و خوابم برد. در خواب «حسین» را با همان لباس‌های خاکی در ضریح حضرت بی‌بی زینب (س) دیدم. دستمال سفید در دستش بود و با لبخند گفت اجازه می‌دهی ضریح را تمیز کنم. من هم با چادر سیاه که به سر داشتم و با چشمان گریان روبه‌روی او ایستاده بودم. سرم را به علامت تأیید تکان دادم. در صورتی که من تا حالا نه سوریه رفته بودم که ببینم ضریح بی‌بی زینب (س) به چه صورت است و نه عکسی از آنجا دیده بودم. وقتی که عکس ضریح را به من نشان دادند دیدم دقیقاً همان چیزی است که در خواب دیدم. به روایت همسر شهید 🌹یازهرا🌹 @MohammadHossein_MohammadKhani