✅ امکان یا عدم امکان شناخت یقینی(۲)
🪐 تبار شناسی
وفق آنچه تاريخ نويسان فلسفه نگاشتهاند, از گذشتههای بسيار دور, يعنی دوره باستان يونان, دو گرايش عمده درباره امكان يا عدم امكان شناخت يقينی وجود داشته است: يكی, گروهی كه باورمند به امكان شناخت يقينی بودهاند و ديگري, دستهای كه شناخت يقينی را انكار می كردهاند.
📌دسته دوم, كه خود به گروههاي فرعی تري تقسيم شدهاند, يا
#امكان هر گونه معرفتی را منكر ميشدند(سوفسطيگری) و يا اينكه آن را مورد
#ترديد قرار ميدادند(لا ادری گری و شكگرايی)
📌اين گرايشها, به ويژه گرايش
#شكگرا,چندين بار در طول تاريخ اروپا و گاه به طور محدود در ميان برخي شرقيان ظهور و بروز داشتهاند؛ و امروزه نيز
#شكاكيت به ديدگاهی پذيرفته و معقول نزد طيفهايی از انديشمندان غربي بدل گرديده است, و موج آن, گاه مرزهاي مشرق زمين و حتی كشورهای اسلامی را نيز درنورديده و در اين بين, براي خود طرفدارانی جازم هم پيدا كرده است.
📌به هر حال, مسألهای كه اين مقاله به آن ميپردازد عبارت است از اينكه آيا شناخت يقيني امكان و وقوع دارد يا اساساً چنين شناختي ناممكن و غير قابل تحقق است؟ ميخواهيم ببينيم, اولاً: مفهوم و هويت يقين در دانشهاي عقلی, به ويژه منطق وفلسفه, چيست؟ و ثانياً: آيا يقينی كه منطق دانان و فيلسوفان مراد ميكنند, قابل دسترسي است؟ و اگر آری، راههای نيل به آن كداماند؟
@mohammadjavad_karimi