...بنابراین به نظر میرسد حتی مطرح کردن چنین پیشنهادی در بحبوحۀ جنگ کنونی (که هنوز هم پایان نیافته) و در شرایطی که دستگاههای اجرایی، امنیتی، دیپلماتیک و همچنین قوای مسلح در حال آمادهباش و رصد تحرکات فشرده، حسابشده و گستردۀ طیف وسیع دشمنان خارجیاند؛ عاقلانه نیست.
امروز ایران ما از یک سو هر لحظه در معرض تهدید تکرار تجاوزات اسرائیل، آمریکا و همپیمانانشان است، از سوی دیگر تحرکات فشرده و جدی آمریکا و قدرتهای اروپایی در سطح نهادهای بینالمللی در جریان است تا یا ایران تسلیم محض شود و شرایط سخت و خفت باری را بپذیرد و یا مکانیسم ماشه برای بازگشت تحریم های ماقبل برجام و حتی بدتر از آنها اجرایی شود. چه بسا این اقدامات هدفی غیر از اجرایی کردن مکانیسم ماشه داشته باشد و نوعی زمینهچینی به قصد مشروعیت دادن به ایجاد یک ائتلاف نظامی گسترده علیه ایران باشد. آیا در چنین شرایطی پیشنهاد برگزاری رفراندوم و تاسیس مجلس موسسان و تدوین قانون اساسی جدید و شکلدهی به ساختار نوینی برای حاکمیت به افزایش همبستگی داخلی برای دفع تجاوز و تهدیدات منجر میشود؟
بحث اصلا بر سر مطالبات مردم در ضرورت اصلاح ساختارها و حق تعیین سرنوشت یا مطالبۀ حقوق و آزادیهای اساسی نیست. بحث بر سر شرایط جنگی و خطراتی است که امروز کشور را تهدید می کند.
نباید از یاد برد که اسرائیل دشمن ایران قدرتمند و مستقل است و هرچه ایران قدرتمندتر و مستقلتر باشد این دشمنی هم سختتر خواهد بود. اگر امروز با یکپارچگی و عزم راسخ او را از خوابهای آشفتهای که برای ایران دیده ناامید نکنیم فردا شاید ایرانی در کار نباشد که مطالبات خود را در آن پی بگیریم.
خلاصه شرایط دشوارتر از آن است که در میانۀ این جنگ تعیین سرنوشت سر رشتۀ اصلی را گم کنیم. به فرض که همهپرسی هم برگزار شود و بعد از تاسیس مجلس موسسان قانون اساسی تازه تدوین و حکومتی نو مطابق با خواست اکثریت مردم بر سر کاربیاید که منبعث از ارادۀ ملت باشد و بخواهد برای دفاع از منافع و امنیت مردم ایران در برابر زیاده خواهیهای ابرقدرتان بایستد. آیا آنها در احترام به حقوق ملت ایران کلاه از سر برمی دارند؟ آیا از ترس حکومتی که نمایندۀ ارادۀ ملی مردم است در پستو می خزند؟ آیا مشکلات ایران و ایرانیان با نظام بین الملل به سهولت و چونان خوردن آب حل خواهد شد؟
بعید به نظر میرسد آقای مهندس موسوی که پیش از انقلاب تجربۀ سالها مطالعه و مبارزه، و پس از انقلاب تجربۀ ده سال مدیریت در بالاترین سطوح کشوری را داشته نداند که شکلگیری یک دولت مستقل، مقتدر، منسجم، عاری از فساد، منضبط و ملی در ایران؛ تازه آغاز شکلگیری توطئهها و مداخلات بیگانگان در امور کشورمان است. تجربۀ دولتهای امیرکبیر و دکتر مصدق در برابر ماست.
برای قدرت های بزرگ جهان و دست کم برای دولت شرور اسرائیل، ایران خوب یک ایران مرده است؛ یک ایران که فقط در صفحات کتابهای تاریخ یافت شود نه بر نقشۀ جغرافیا.
انتهای پیام
سعید رضوی فقیه