(۳)جربوع چهره‌ای تقابلی و مناقشه‌برانگیز نبود، بلکه به دلیل روحیه آرام و گرایشش به مصالحه، به «مرد آرامش» معروف شده بود. او همواره رویکردی دیپلماتیک در پیش می‌گرفت و از تشدید درگیری‌ها پرهیز می‌کرد؛ همین ویژگی‌ها موجب شد تا روابط خوبی با رژیم اسد داشته باشد و از حمایت گسترده نهادهای وابسته به آن، به‌ویژه در زمینه نظارت بر پروژه‌های توسعه‌ای و خیریه، برخوردار شود. این پروژه‌ها اغلب تحت نظارت «امانه سوریه» وابسته به اسماء الاخرس، همسر بشار اسد، رئیس‌جمهور مخلوع سوریه، اجرا می‌شد. این ویژگی‌های شخصیتی در واکنش او به رخدادهای اخیر سویداء نیز نمود داشت. با وجود محکوم کردن ورود نیروهای نظامی سوریه به استان و توصیف آن رویداد به‌عنوان «کشتار»، جربوع از توافق با دولت سوریه برای توقف عملیات نظامی حمایت کرد. او همچنین خواستار تشکیل کمیته‌های نظارت محلی با هماهنگی مقامات رسمی و فعال‌سازی نهادهای دولتی در استان شد. در عین حال، آمادگی خود را برای همکاری با تجربه حکومت خودگردان کردها به منظور تحقق چشم‌اندازی «هماهنگ» برای آینده سوریه اعلام کرد.  شیخ حمود الحناوی شیخ حمود الحناوی، یکی از سه شیخ عقل طایفه دروز، در سال ۱۹۴۳ در استان سویداء سوریه به دنیا آمد. او در خانواده‌ای مذهبی رشد کرد و آموزش‌های دینی را از کودکی آغاز نمود. پس از پایان تحصیلات در «دار الحکمه»، مدتی معلم بود و سپس در امارات به تدریس و فعالیت مطبوعاتی پرداخت. پس از بازگشت به سوریه، پس از درگذشت پدرش، جای او را در مشیخه‌العقل گرفت.  الحناوی به‌عنوان شخصیتی میانه‌رو شناخته می‌شود که همواره خواهان گفت‌وگوی ملی و مخالف خشونت خارج از نهادهای رسمی بوده است. او بر نقش جامعه محلی در حفظ امنیت و پرهیز از تنش‌زایی تأکید دارد. با وجود بیماری و کناره‌گیری اخیرش، مواضع سیاسی‌اش همچنان معتدل و مستقل باقی مانده‌اند. بحران اعتماد میان دروزها و حکومت سوریه اختلافات امروز میان دروزها و حکومت سوریه ریشه‌دار بوده و حاصل سال‌ها انباشت نارضایتی‌ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. دروزها به حکومت فعلی به چشم تکراری از نظام گذشته می‌نگرند، با این باور که چهره‌ها تغییر کرده‌اند اما سیاست‌ها و شیوه‌های حکمرانی همان مانده است. این نگرش باعث شکل‌گیری شکاف عمیق بی‌اعتمادی نسبت به دولت شده است. علاوه بر عوامل سیاسی، سال‌ها بی‌توجهی و حاشیه‌نشینی استان سویداء از نظر امنیتی، اقتصادی و خدمات عمومی مانند برق، آب و اشتغال، خشم و ناامیدی مردم را افزایش داده است. نمایندگی سیاسی دروزها نیز بیشتر جنبه نمادین دارد تا واقعی. دروزها به حکومت فعلی به چشم تکراری از نظام گذشته می‌نگرند، با این باور که چهره‌ها تغییر کرده‌اند اما سیاست‌ها و شیوه‌های حکمرانی همان مانده است. با این حال، مشایخ سویداء رویکرد «بی‌طرفی مثبت» را در پیش گرفته‌اند؛ یعنی خودداری از ورود به درگیری مسلحانه برای جلوگیری از تخریب شهر، حتی در زمان مشارکت در اعتراضات، حضورشان بیشتر نمادین بود. گروه‌های مسلح محلی همچون «رجال الکرامه» و «قوات الفجر» نیز گرچه از دولت فاصله گرفته‌اند، دشمنی علنی با آن ندارند. هدف اصلی آن‌ها محافظت از منطقه و جلوگیری از ورود گروه‌های مسلح، حتی نیروهای رسمی است. این وضعیت اخیراً با تلاش دولت برای کنترل نظامی بر منطقه و اقدامات تحریک‌آمیز برخی نیروهای امنیتی که توهین به هویت مذهبی دروزها تلقی شده، تنش‌ها را بیشتر کرده است. دروزها و مسئله اسرائیل: شکاف درونی و کشمکش هویتی موقف دروزها نسبت به اسرائیل نیز مانند موضع آن‌ها در برابر حکومت سوریه، دچار دوگانگی و شکاف عمیق است. با وجود تصویرسازی رسانه‌های عبری، واقعیت آن است که طایفه دروز در این زمینه دو جریان اصلی دارد: ۱. جریان ضد اشغال و مخالف اسرائیل این جریان گسترده‌ترین و فراگیرترین موضع را دارد و عمدتاً در سویداء و جبل‌العرب متمرکز است. این گروه اسرائیل را رژیمی اشغالگر می‌دانند و هرگونه رابطه یا عادی‌سازی را خیانت به کشور و دین می‌شمارند، به‌ویژه تا زمانی که جولان اشغال‌شده باقی مانده است. مشایخ برجسته مانند شیخ حکمت الهجری تا سال‌ها از مخالفان سرسخت ارتباط با اسرائیل بودند، گرچه اخیراً مواضعش تغییر کرده است. گروه‌های مسلح محلی همچون «رجال الکرامه» و «قوات الفجر» نیز مخالفت قاطعی با نفوذ اسرائیل و هرگونه دخالت خارجی دارند و خود را پاسداران هویت دینی و ملی دروزها معرفی می‌کنند. در جولان اشغالی هم، بسیاری از دروزها – به‌ویژه در مجدل شمس – همچنان به هویت سوری خود پایبند مانده‌اند و حتی از گرفتن تابعیت اسرائیلی امتناع کرده‌اند، گرچه نسل جدید به‌دلیل مزایای اقتصادی و تحصیلی، گرایش بیشتری به ادغام در جامعه اسرائیلی دارد. این موضوع بحث‌هایی درباره هویت و آینده در میان دروزهای جولان ایجاد کرده است.