جامعه شناسی کشورهای اسلامی
جامعه شناسی کشورهای اسلامی شمال آفریقا
آیا الازهر هنوز ‘امالدنیا’ است؟ نگاهی به تنشهای دینی و امنیتی در مصر
۱۹ مرداد ۱۴۰۴
۰ خواندن این مطلب ۸ دقیقه زمان می برد.

آنتروپولوژی نیوز
ترجمه : علیرضا شفیق
من معمولاً از خیابانهای شلوغ قاهره اسلامی در روزهای جمعه پرهیز میکردم، اما تصمیم گرفتم با ابراهیم و عمر، دو مسلمان بریتانیایی که چند هفته قبل با آنها آشنا شده بودم، در نماز جمعه مسجد الازهر شرکت کنم. سوار مینیبوسی از نصر سیتی شدیم. ما را در خیابانی باریک پیاده کرد. حدود ده دقیقه پیاده رفتیم، در حالیکه از میان دستفروشان و نانبران دوچرخهسوار عبور میکردیم. مسجد به زودی نمایان شد که منظرهای ویرانهمانند داشت: ردیفهایی از نیروهای امنیتی مجهز به باتوم، کلاه ایمنی و جلیقههای تاکتیکی، مسجد الازهر را احاطه کرده بودند. وقتی نزدیکتر شدیم، متوجه شدم که جوانان مصری که از ورودیها بازمیگشتند، آشکارا ناراحت و خشمگین بودند. پلیس مخفی اجازه ورود به آنها نداده بود.
از عمر پرسیدم:
«میدونی جریان چیه؟»
او سرش را تکان داد و ما از میان جمعیت عبور کردیم. پس از بازرسی امنیتی کوتاه، به ما اجازه ورود داده شد؛ همانطور که به دانشجویان اندونزیایی و مالزیایی که با ما در مینیبوس بودند نیز اجازه داده شد.
در حالی که در حیاط شلوغ مسجد به دنبال جایی برای نماز میگشتیم، با خودم فکر کردم آیا این نمایش امنیتی برای دلسرد کردن حرکات اعتراضی ناشی از بمباران غزه طراحی شده است؟ اعتراضاتی که برای مدتی کوتاه، سلطه سرکوبگرانه حکومت را به چالش کشیده بود. چند ماه از آن روز گذشته بود که معترضان حامی فلسطین از مسجد الازهر راهپیمایی کرده و پس از عبور از موانع امنیتی، برای مدتی کوتاه به میدان التحریر رسیده بودند. از زمان انقلاب، تظاهرات در میدان تحریر به ندرت دیده شده، چرا که خطر بازداشتهای دستهجمعی و ناپدید شدنهای اجباری همواره وجود داشته است.
پس از نماز، از کنار نیروهای امنیت مرکزی که همچنان در ورودیها مستقر بودند، عبور کردیم. عمر برای زیارت قبور محلی رفت و من و ابراهیم برای پیدا کردن کتابی در فقه شافعی ـ که استادش به او توصیه کرده بود ـ به جستوجو در کتابفروشیها پرداختیم. ابراهیم و عمر در سال ۲۰۲۱ به قاهره مهاجرت کرده بودند تا در حلقههای درسی دینی تحت تعلیم عالم مشهور یمنی، حبیب عمر، شرکت کنند. آنها در نصر سیتی ساکن شده بودند؛ محلهای متشکل از مصریهای طبقه پایین تا متوسط و مهاجران، عمدتاً از جنوب شرق آسیا، اما در سالهای اخیر شمار مهاجرانی از آسیای مرکزی و شرقی، قفقاز شمالی، اروپا و آمریکای شمالی افزایش یافتهاست . تنوع ملیتها در میان دانشجویان، تجسمی بود از عبارت «مصر امالبلاد». جایی که پس از پرسیدن ملیت فرد و گفتن آن عبارت، با گرمی از خارجیها استقبال میکردند.
در حالی که در حیاط شلوغ مسجد به دنبال جایی برای نماز میگشتیم، با خودم فکر کردم آیا این نمایش امنیتی برای دلسرد کردن حرکات اعتراضی ناشی از بمباران غزه طراحی شده است؟ اعتراضاتی که برای مدتی کوتاه، سلطه سرکوبگرانه حکومت را به چالش کشیده بود.
با این حال، در زیر این ظاهرِ جهانوطنی و بینالمللی، متوجه شدم که مسلمانان غربی وابسته به محافل نوسنتگرا مانند عمر و ابراهیم، تا حد زیادی نسبت به فضای سیاسی اجتماعیای که در آن زندگی میکردند، بیتفاوت بودند. آنها قاهره را مکانی فرازمانی میدیدند؛ لوحی سفید برای کسب دانش و پیوندهای معنوی با فضای دینی تاریخی آن. بیتفاوتی آنها نسبت به واقعیتهای سیاسی مصر عجیب و تکاندهنده بود. بیتوجهی آنان به نظارت و سرکوبی بود که روی مردم مصر، و اخصا برخی از اعضای جامعه مسلمانان غیرمصری که «تندرو» شناخته میشدند، عجیب بود.
دانش دینی و مهاجرت به نصر سیتی
نزدیکی نصر سیتی به الازهر و وجود مدارس زبان عربی با شهریهای مقرونبهصرفه، این منطقه را به نقطهی شروعی ایدهآل برای مسلمانانی تبدیل کرده که در پی تحصیل علوم دینی و یادگیری زبان بودند و از کشورهای دیگر آمدهبودند. رستورانهای پرجنبوجوش جنوب شرق آسیایی، نانواییهای ازبک، و حتی رستورانهای زنجیرهای آمریکایی مانند «سیزلرزSizzler’s» درآنجا به چشم میخورد. حضور اندونزیاییها و مالزیاییها در الازهر به قرن بیستم بازمیگشت و اغلب با حمایت دولتهایشان تسهیل شده بود. در مقابل، مسلمانان غربی مانند ابراهیم و عمر به مصر مهاجرت کرده بودند تا از سیاستهای کشورهای خود بگریزند و هویت دینی خود را در فضای دینی متنوع نصر سیتی بازسازی کنند. آنها که غرق در مطالعه متون کلاسیک اسلامی در محضر علمای برجسته بودند، تعاملات محدودی با مردم محلی مصر داشتند.◀️