(جلسه ۶۴) نجوای خانم فضه در مورد سخنان حضرت زهرا سلام الله علیها در مسجد: مسجد انباشته از سنگ بود یا آدم؟ پس چرا آتش نگرفت؟ پس چرا نسوخت؟ پس چرا آب نشد؟ آن رودی که پیامبر جاری کرده بود از مردم، چه زود برکه شد، چه زود تعفن پذیرفت، چه زود گندید!‼️ ما زنان نه روسپید که مو سپید شدیم در مقابل آنهمه مردان نامرد. یک مرد نبود در میان آنهمه جمعیت که برخیزد و بگوید که فاطمه تو راست می‌گویی؟ یک شمشیر نبود در میان آنهمه نیام خالی که حق را از باطل جدا کند؟ در میان آنهمه جنازه و جسد، یک دست مردانه نبود که گوساله‌ی سامری را در هم بشکند و حقانیت موسی و هرون را به اثبات بنشیند. زنان بنی هاشم با خود اندیشیدند که شاید کسی برخاسته، ما نمی‌بینیم، شاید صدایی درآمده ما نمی‌شنویم، سر کشیدند و گوش خواباندند اما قبرستان مسجد، سوت و کور بود و حفار القبور حقوق، خرسند این سکوت. فقط شاید دومی به اولی گفته باشد: خدا بکشد او را، چه خوب سخن می‌راند. مرده‌های هفت کفن پوسانده با زلزله از خاک بیرون می‌افتند اما زلزله‌ی این کلمات، خاک از قبر دل هیچ زنده‌ای بلند نکرد. شما شاید فکر کردید که رگ غیرت انصار را بجنبانید، شاید آنها نه برای شما که برای نجات خود از این مرگ زود رس و خفت بار کاری بکنند. رو کردید به انصار و ادامه دادید: ان شاءالله ... ✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء ☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ ✍🏻 سید مهدی شجاعی