#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته (جلسه ۹۳ )
#نجوای_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها:
اینها را نوشتهام اما حرفهای مهمترم مانده است.
اول اینکه تو پس از من ناگزیری به ازدواج کردن، ازدواج کن و امامه، خواهر زادهام را بگیر که او به فرزندان ما مهربانتر است.
دوم اینکه مرا در تابوتی به همان شکل که گفتهام حل کن تا محفوظتر بمانم.
و سوم، مرا شبانه غسل بده- از روی پیراهن- بر من شبانه نماز بگذار و مرا شبانه و مخفیانه دفن کن و مدفنم را مخفی بدار.
مبادا مردمی که بر من ستم کردهاند، بخصوص آندو، بر جنازه و نماز و دفنم حاضر شوند و از مکان دفنم آگاهی بیابند.
یاران معدود و محدودمان با تو شرکت بجویند در نماز خواندن و تشییع جنازه و دفن، اما بقیه نه. از زنان، فقه امسلمه، امیمن، فضه و اسماء بنت عمیس و از مردان، فقط سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، عبدالله و حذیفه، حذیفه، همین...
وای گریه نکن علی جان!
من گریهام برای توست، تو چرا گریه میکنی. تو مظلومترین مظلوم عالمی، گریه بر تو رواتر است.
من آنچه کردم برای دفاع از حقوق مغصوب تو بود. من میدانستم که رفتنیام، پدر مرا مطمئن کرده بود ولی هم میدانستم و میدانم که پس از رفتنم بر تو چه خواهد رفت. این جگر مرا آتش میزد و مرا به تلاطموا میداشت.
پس تو گریه نکن علی جان!
عالم باید برای اینهمه مظلومیت تو گریه کند.
اکنون اول خلاصی من است، ابتدای راحتی من است اما آغاز مصیبت توست.
پس تو گریه نکن و جگر مرا در این گاهح رفتن، بیش از این مسوزان.
تو را و کودکانمان را به خدا میسپارم...
علی جان! سلام مرا تا قیامت به فرزندان آیندهمان برسان.
راستی علی جان! پسر عمو! تو هم میبینی آنچه را که من میبینم؟ این جبرئیل است که به من سلام میکند و تهنیت میگوید:
- و علیک السلام.
این میکائیل است که سلام میکند و خیر مقدم میگوید:
- و علیک السلام.
اینها فرشتگان خدایند. اینها فرستادگان خداوندند که از سوی خدا به استقبال آمدهاند.
چه شکوهی! چه غوغایی! چه عظمتی!
- و علیکم السلام.
این اما علی جان به خدا عزرائیل است که بر من سلام میکند.
- وعلیک السلام یا قابِضَ الْاَرْواح.
«خدای من! مولای من! به سوی تو میآیم، نه به سوی آتش.»
«سلام بابا! سلام به وعدههای راستین تو! سلام به لبخند شیرین تو! سلام به چشمهای روشن تو!».
ان شاءالله
#ادامه_دارد...
✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء
☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ
✍🏻
#به_قلم سید مهدی شجاعی