💠خاطره ای از شهید حاج عبدالله نوریان،فرمانده تخریب و مهندسی تیپ10سیدالشهداء(ع)دردوران #دفاع_مقدس
▫️حاج عبدالله باحاج قاسم میخواست وارد دوکوهه شود،دژبان نمیگذاشت؛اینها کارت تردد نداشتند.عبدالله گفت:ما بچههای گردان تخریب تیپ سیدالشهدا هستیم
دژبان پرسید:همان که فرماندهاش حاجعبدالله است؟
حاج قاسم گفت:«بله» ودژبان گفت:خوش به حالتون
دژبان رفت و طناب را انداخت تاماشین عبور کند؛حاج قاسم میگفت:وقتی داخل شدیم،عبدالله روی داشبرد ماشین زد وگفت نگهدار» ایستادم؛
سپس سراغ دژبان رفت وگفت:
توعبدالله رامیشناسی؟
ـ نه تعریفش را شنیدم
ـ عبدالله بنده بد خداست!
دژبان یقه حاجعبدالله را گرفت وگفت:عبدالله بنده بد خداست؟!
میخواست عبدالله را بیرون بیاندازد،مارفتیم و او را جدا کردیم.گفتیم ولش کن!
دژبان گفت:اگردفعه بعدبیایید وکارت نداشته باشید، راهتان نمیدهم.این دفعه بخاطر فرمانده راهتان دادم که بدش را گفتید
آنشب حاجعبدالله به گردان آمده وخیلی به هم ریخته بود و حال خوبی نداشت؛باناراحتی گفت:شما درگردان زحمت میکشید ومن مشهور شدم!
او آن شب به این نتیجه رسیده بودکه گردان را رهاکند وبه کردستان برودتاگمنام بماند