قبله ی افلاک دارن طوافت میکنن یه عده ناپاک نیزه به پهلوت میزنن بیفتی رو خاک قبله ی افلاک روی تنت رنگی بجز شفق نداری انقدر که رفته خون ازت رمق نداری این همه جا ببین چقدر شدم بد اقبال چرا باید میفتادی میون گودال **** آیه ی تطهیر خواهرت برات بمیره که شدی زمینگیر آیه ی تطهیر با سنگ دارن میزنن به حکم تکفیر اینجوری که به هر طرف شدی تو خیره معلومه که چشات داره سیاهی میره هرکی یه ضربه میزنه روی تن تو همه میخوان فیض ببرن از کشتن تو **** مأموره نیزه کوتاه نمیاد انگاری مجبوره نیزه دارن تو رو کم میکنن به زور نیزه مأموره نیزه رگات با هر ضربه که شد درگیر خنجر صدای یا اُماه اومد از زیر خنجر یه صحنه ای دیدم دیگه افتادم از پا سرت رو انداخت داخل توبره ی اسبا فروردین سال 1403 @mohjat_net mohjat.net .