مژده ای چشم انتظاران ماه مهمانی رسید ماه توبه وقت اظهار پشیمانی رسید اشک شوق اذن دخول میهمانی رفتن است بنده ی آلوده ای با چشم بارانی رسید هرکه خوش روزیست کلی اشک چشمش میدهند سر به زیر انداختم رزق فراوانی رسید از پی لاتقنطوا من رحمه الله آمدم آیه ای خواندم بشارت های قرآنی رسید امتحان سخت ما ذبح هوای نفس بود خنجری برداشت ابراهیم قربانی رسید لطف او نگذاشت حتی بنده اش لب تر کند هرچه در این ماه از ذهنم گذشت آنی رسید ناله ی درمانده را طاقت ندارد بشنود تا به درد آمد دلم دار و درمانی رسید از همان بدو تولد رزق ما دست علیست از نجف در سفره ی ما لقمه ی نانی رسید از نجف در سفره ی ما لقمه ی نانی رسید سفره ی افطارمان را پهن کردیم و از آن عطر و بوی زعفران های خراسانی رسید کاش میشد مثل حر ما را بغل گیرد حسین غرق در دلواپسی عبد پشیمانی رسید محفل نورانی ما روضه کم دارد فقط مویه باید کرد وقت مرثیه خوانی رسید هرچه مولا از سنان و حرمله منت کشید قطره ی آبی مگر بر طفل عطشانی رسید شد علیِ اصغرش آخر علی و اصغرش بر روی دستی سرش بر روی دستی پیکرش رمضان 1403 @mohjat_net mohjat.net .