•°| 😳 تو گردان شایعه🗣شد نماز📿نمے خونه گفتن .. تو ڪه رفیق اونے...بهش تذکر بده.. باور نکردم و گفتم .. لابد می خواد ریا نشه.. پنهانی مے خونه. وقتے دو نفری توی سنگر کمین جزیره ی مجنون.. 4⃣2⃣ساعت نگهبان💂‍♀💂‍♂شدیم با چشم خودم دیدم که نماز📿نمی خواند‼️توی سنگر کمین.. در کمینش بودم تا سرحرف را باز کنم .. گفتم بهش ڪه.. ـ تو که برای خدا می جنگے... حیف نیس نماز نخونے… لبخندے😊 زد و گفت .. ➕یادم میدے نماز📿خوندن رو ➖ بلد نیستے❓ ➕نه..تا حالا نخوندم همان وقت داخل سنگر کمین.. زیر آتش🔥خمپاره‌ے☄ شصت دشمن..تا جایی که خستگے😫اجازه داد.. نماز📿خواندن را یادش دادم توی تاریک🌄روشنای صبح⛅️.. اولین نمازش را با من خواند. دو نفر نگهبان بعد با قایق🛶پارویی که آمدند و جاے ما را گرفتند. سوار قایق شدیم تا برگردیم. پارو زدیم و هور را شکافتیم هنوز مسافتے دور نشده بودیم که خمپاره شصت☄ توی آب🌊هور خورد و پارو از دستش افتاد آرام که کف قایق خواباندمش.. لبخند🙂کم رنگے زد. با انگشت روی سینه اش صلیب†کشید و چشمش به آسمان یکے شد . . . و با لبخند به شهادت🕊♥️رسید. اری.. مسیحے بود که مسلمان شد و بعد از اولین نمازش به شهادت♥️🕊رسید... به یاد ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌ . اللهم‌صل‌علی‌محمدوآل‌محمدوعجل‌فرجهم