از زیر پلکای پر خون،دیدم دویدی تو میدون؛گفتم به زینب ای خواهر،امانتی اَم رو برگردون
بَرِش گردون،بدون شمشیره؛بَرِش گردون باباش رو به رومه،بَرِش گردون اینجا پُرِ تیره،بَرِش گردون کار تمومه
بیاد نیاد محاصره اَم تو نیزه ها،بخواد نخواد سرم میره رو نیزه ها
سربازِ کم سن و سالم،خبر نداره از حالم؛نذار ببینه وضعم رو،حالا که توی این گودالم
#زمینه
@mohseniyeh