هدایت شده از حدیث اشک
نوحوعلی الحسین نوحوعلی الحسین که جدم غریب بود دربین سی هزار نفر بی حبیب بود نوحوعلی الحسین که یک شاه بی پناه تنها فتاده بود به چنگال یک سپاه نوحو علی الحسین لبش تشنه وکباب می گفت از عطش جگرم آب آب آب نوحوعلی الحسین غریبانه کشته شد نوحو علی الحسین چوبیگانه کشته شد نوحوعلی الحسین هواگشت قیرگون شدآسمان به رنگ کبودی و نیلگون نوحو علی الحسین به سرزینبِ غمین آمد دوان به خیمه گه زین العابدین تا عمه جان پردهء آن خیمه را کشید یعقوب کربلا چو هوا را به دیده دید نوحوعلی الحسین سری روی نیزه هاس سرازتنش جدا و تنش از سرش جداس ازبس پراست تالب حلقوم نیزه ها خونت چکان چکان شده ازبوم نیزه ها... حمید عرب خالقی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹