#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
همینکه بر رخ تو آفتاب میافتاد
میان خیمهی زنها رباب میافتاد
فرات موج زد و از خجالت آب شدم
نگاه تو روی دستم به آب میافتاد
چقدر هلهله میکرد لشکر کوفه
که داشت پلک تو از فرط خواب میافتاد
جواب حرف مرا حرمله سه پهلو داد
گلوی نازکت از این جواب میافتاد
چنان سریع تورا زد که گردنت جا خورد
سرت به سمت عقب با شتاب میافتاد
تمام خون تورا فاطمه به بالا برد
وگرنه بر سر دنیا عذاب میافتاد
ز دستهای تو قنداقه باز شد اما
به دست مادر زارت طناب میافتاد
✍
#سیدپوریا_هاشمی
📝
#اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e