✧═════•❁❀❁•═════✧
💢 تعبیر دو رویاء
🔆 رویای 2⃣
🔶پدر نزد دخترش رفت در حالی که
دختر از خواب دیشبش برای مادر میگفت
🔶مادر خواب دیدم
🔶که در باغ سرسبز و پردرختی نشسته ام. نهرهای روان و میوه های فراوان در آنجا وجود داشت. 🌳🍑🍒🍓
🔶ماه و ستارگان می درخشیدند🌙💫
🔶 و من به آن ها چشم دوخته بودم و
درباره عظمت آفرینش و مخلوقات خدا فکر می کردم... 🌔
🔶در این افکار غرق بودم
🔶که ماه از آسمان فرود آمد 🌙
🔶و در دامن من قرار گرفت و نوری از آن می تابید که چشمها را خیره می کرد.
🔶در حالی که غرق در تعجب و تحیر بودم که سه ستاره نورانی دیگر هم در دامنم دیدم.💫💫💫
🔶 نور آنها نیز مرا مبهوت کرده بود
🔶هنوز در حیرت و تعجب بودم
🔶که کسی مرا با اسم صدا میزد من صدایش را میشنیدم ولی او را نمی دیدم که میگفت:🗣
🔷فاطمه مژده باد تو رابه بزرگی و نورانیت😌
« به ماه نورانی و سه ستاره درخشان»
💫💫💫🌙
پدرشان سید و سرور همه انسانهاست بعد از پیامبر گرامی »
🔶پس از خواب بیدار شدم در حالی که می ترسیدم.
🔷مادرم! تعبیر رؤیای من چیست؟!»
🔶مادرگفت: «دخترم رؤیای تو صادقه(راست) است
🔶 ای دخترکم به زودی تو با مردی بزرگ که عظمت فراوانی دارد ازدواج می کنی.
🔶 مردی که مورد اطاعت امت خود است.
🔶 از او صاحب چهار فرزند می شوی که اولین آنها مثل ماه چهره اش درخشان است 🌙
و سه تای دیگر چون ستارگانند💫💫💫
-----------------------------------------
🔶«پس از صحبتهای دوستانه و صمیمانه مادر و دختر
🔶حزام بن خالد وارد اتاق شد
🔶 و از آنها در مورد خواستگاری حضرت علی(علیه السلام) و پذیرش آنها سؤال کرد ؟!
🔷رو به همسرش گفت: آیا دخترمان را شایسته همسری امیرالمؤمنین(علیه السلام) می دانی؟
🖇 نقل به مضمون
📚از کتاب مولد عباس بن علی (علیه السلام)، محمد علی الناصری، صفحه39
---------------------------------------
🔶زمانی که بوسه امیرالمؤمنین را بر دستان کوچک فرزندش که چهره اش چون قرص ماه بود ، را دید
خوابش تعبیر شد
🔶روزی دیگر ماه بنی هاشم🌙
🔶 فدایی امام ومولایش حسین شد
🔶و سه فرزند دیگرش چون ستاره
💫💫💫
🔶در آسمان خونین کربلا درخشیدند و فدایی امامشان شدند😢
✧═════•❁❀❁•═════✧
محتوا ،متوسطه ،۸
https://eitaa.com/joinchat/2229469243C33062540d2