لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
🔸 قسمت چهل و ششم: اردو 🔻 بر اساس روایتی از خانم زینب کرمی - کرمانشاه 🔰شب قبل که چند نفرشون گم شده بودن پیر شدم تا تو شلوغی و سیاهی شب پیداشون کنم. بعد از اون تذکر، دیگه توقع نداشتم باز تکرار شه این اتفاق. یهو یکی از بچه‌ها گفت اونجاست. سر برگردوندم و دیدم رقیه با شتاب به سمت ما میاد که یهو داد زدم: نه نه نه... ♥️ شما هم اگر می‌خواهید با «برگزاری رویداد‌های تفریحی برای دختران محله» در مهرواره محله همدل شرکت کنید عدد 1002 را به 500096500 بفرستید. | 🎙 رادیو بانور | رسانه تخصصی بانوان گره‌گشای محله @radio_banoor ┈┈••✾•🍃🟣🌿•✾••┈┈ 🗞 📚 📝 🇮🇷 🇮🇷کانال ارائه محتوای تبلیغی 🌐 eitaa.com/mohtavayetabligh