🔰 راه سعادت 🦋قلم مست است در پس‌کوچه‌ی این شعر دفتر هم 🦋شراب ناب می‌ریزد به کاغذ جای جوهر هم 🦋مضامین بلندی ریخته در شعر کوتاهم 🦋که دارد واژه‌واژه از لب من می‌رود سر هم 🦋چگونه این منِ آلوده از او شعر بنویسم؟ 🦋که نامش را نبرده بی وضو حتی پیمبر هم 🦋دم از عشقش زدن اندازه‌ی این بی سر و پا نیست 🦋که جانش را فدای عشق او کرده‌ست کوثر هم 🦋چگونه مدح آن شاه بلندآوازه را گویم؟ 🦋که درمانده‌ست طبع قاصرم از مدح قنبر هم 🦋خودِ مولا اگر یاری کند با گوشه‌ی چشمی 🦋شکوفا می‌شود با یک اشاره نطق نوکر هم 🦋خدا از باء بسم الله خود تا سین والناسش 🦋نیاورده‌ست جز وصف علی یک حرف دیگر هم 🦋علی فرقان، علی برهان، علی حق و علی میزان 🦋علی راه و علی هادی، علی قاضی و داور هم 🦋علی حیدر علی صفدر علی رهبر علی سرور 🦋وصی و جانشین و نفس پیغمبر، برادر هم 🦋علی همبازی طفلان، علی تسبیح نخلستان 🦋علی پیروز میدان حنین و بدر و خیبر هم 🦋علی نان جوین می‌خورد و روی خاک می‌خوابید 🦋اگرچه بود با افلاک از خاک آشناتر هم 🦋غم مولا غم دین بود، تا بود آدم دین بود 🦋به دوشش پرچم دین بود و شد بی یار و یاور هم 🦋تمام زخم‌هایش تا که زهرا بود مرهم شد 🦋ولی زخمی که خورد از داغ او هرگز نشد مرهم 🦋علی راه سعادت بود و سد کردند راهش را 🦋درِ علم نبی بود و زدند آتش بر آن در هم 🦋علی را از میان راندند و خود با ناکسان ماندند 🦋نکردند اعتنا حتی به فرمان پیمبر هم 🦋علی امروز هم در غربت است آری، نمی‌بینی؟ 🦋که غایب مانده از بی یاوری فرزند حیدر هم 🦋به احوال پریشان گرفتاران گیسویش 🦋که این نظمِ سراپا نقص روزی می‌خورد برهم 🦋گنهکارم ولی از عشق تو دم می‌زنم عمری 🦋تو هم فردا مرا با شیعیان خود بخر درهم