ا🌏🏳️🌏🏳️🌏🏳️🌏🏳️✨✨ ا🏳️🌏🏳️✨✨ ا✨ ➖ قسمت ۱۳ 🔰 هاشم بن عبد مناف جدّ دوم پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ⬅️ قصیّ؛ چهارمین جد حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله)، چهار فرزند داشت: ۱) عبد مناف ۲) عبد العزی ۳) عبد القصیّ ۴) عبد الدار 💠 نسب پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به عبد مناف و نسب حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) به عبد العزی می رسد. 🔆 نور نبوّت و امامت از قصیّ به عبد مناف منتقل شد. به خاطر زیبایی و نیکویی عبد مناف به او (قمر البطحاء) می گفتند. 💢 مورخان کتیبه ای سنگی را به جناب عبد مناف نسبت می دهند؛ در آن کتیبه نوشته شده است که؛ من؛ عبد مناف؛ فرزند قصى هستم و قريش را به تقواى الهى و صله رحم سفارش مى كنم. ↩️ عبد مناف صاحب دو فرزند با نام های عَمرو و عبد الشمس شد. لقب عَمرو، هاشم بود. 🔶 إنَّمَا سُمِّيَ هَاشِماً لِأَنَّهُ هَشَمَ الثَّرِيدَ لِقَوْمِهِ وَ كَانَ اسْمُهُ عَمْرَو الْعَلَاءِ وَ كَانَ نُورُ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي وَجْهِهِ إِذَا أَقْبَلَ تُضِي‏ءُ مِنْهُ الْكَعْبَةُ وَ تَكْتَسِي مِنْ نُورِهِ نُوراً شَعْشَعَانِيّاً وَ يَرْتَفِعُ مِنْ وَجْهِهِ نُورٌ إِلَى السَّمَاءِ ... 🔷از این جهت هاشم نامیده شد که برای قومش نان را خرد می کرد و آبگوشت درست می کرد. نام او «عمرو» بود از جهت علّو مرتبت او را «عمرو العلى» مى‏ گفتند. 🌟 نور حضرت محمّد مصطفی (صلی الله علیه و آله) در صورت او قرار داشت. هنگامی که به سمت کعبه حرکت می کرد، از نور او کعبه روشن می شد. این نور از صورت او به آسمان می رفت. 🔶 و كَانَ هَاشِمٌ لَا يَمُرُّ بِحَجَرٍ وَ لَا مَدَرٍ إِلَّا وَ يُنَادِيهِ أَبْشِرْ يَا هَاشِمُ فَإِنَّهُ سَيَظْهَرُ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ أَكْرَمُ الْخَلْقِ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ أَشْرَفُ الْعَالَمِينَ مُحَمَّدٌ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ ... 🔷 هاشم به هیچ سنگ و خاکی عبور نمی کرد مگر آنکه ندا داده می شد؛ بشارت بر تو ای هاشم، قطعاً بزودی از فرزندان تو اشرف و اکرم خلق، حضرت محمد خاتم النبییّن (صلی الله علیه و آله) ظاهر خواهد شد. 🔶و كَانَ هَاشِمٌ إِذَا قَصَدَهُ قَاصِدٌ أَكْرَمَهُ وَ كَانَ يَكْسُو الْعُرْيَانَ وَ يُطْعِمُ الْجَائِعَ وَ يُفَرِّجُ عَنِ الْمُعْسِرِ وَ يُوفِي عَنِ الْمَدْيُونِ وَ مَنْ أُصِيبَ بِدَمٍ دَفَعَ عَنْهُ‏ وَ كَانَ بَابُهُ لَا يُغْلَقُ عَنْ صَادِرٍ وَ لَا وَارِدٍ وَ إِذَا أَوْلَمَ وَلِيمَةً أَوِ اصْطَنَعَ طَعَاماً لِأَحَدٍ وَ فَضَلَ مِنْهُ شَيْ‏ءٌ يَأْمُرُ بِهِ أَنْ يُلْقَى إِلَى الْوَحْشِ‏ وَ الطُّيُورِ حَتَّى تَحَدَّثُوا بِهِ وَ بِجُودِهِ فِي الْآفَاقِ وَ سَوَّدَهُ‏ أَهْلُ مَكَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ وَ شَرَّفُوهُ وَ عَظَّمُوهُ وَ سَلَّمُوا إِلَيْهِ مَفَاتِيحَ الْكَعْبَةِ وَ السِّقَايَةَ وَ الْحِجَابَةَ وَ الرِّفَادَةَ وَ مَصَادِرَ أُمُورِ النَّاسِ وَ مَوَارِدَهَا وَ سَلَّمُوا إِلَيْهِ لِوَاءَ نِزَارٍ وَ ... 🔷 اگر کسی نزد هاشم می آمد، او را اکرام می کرد. اگر عریان بود، او را لباس می داد. اگر گرسنه بود او را طعام می داد اگر مشکلی داشت برایش گشایش می کرد. اگر مدیون بود دینش را ادا می کرد. اگر خونی بر او بود؛ آن را دفع می کرد. منزلش بر هیچ کس بسته نبود. اگر غذایی از سفره او اضافه می آمد دستور می داد آن را برای وحوش و پرندگان قرار دهند. جود و بخشش جناب هاشم همه آفاق را پر کرد. چنان که همه مناصب مکه را به او تسلیم کردند. 📗 بحار الأنوار، علامه مجلسی، جلد ۱۵، صفحه ۳۶ و ۳۷ ✨ 🏳️🌏🏳️✨✨ 🌏🏳️🌏🏳️🌏🏳️🌏🏳️✨✨ادامه دارد...