باخودش‌عهد‌کرده‌بودتا‌نیروے‌دشمن درخاک‌ایران‌است‌برنگرددتهران. نه‌مجلس‌میرفت‌نه‌شوراے‌عالےدفاع. یک‌روز‌ازتهران‌زنگ‌زدند‌حاج‌احمد‌آقا بود‌گفت"به‌دکتربگو‌بیاد‌تهران"گفتم عهد‌کرده‌باخودش‌نمیاد"گفت‌نه‌بگو بیاد‌امام‌دلش‌برا‌دکتر‌تنگ‌شده! بهش‌گفتم‌گفت"چشم‌همین‌فرد‌میریم"