📝اولاً، انعقاد برجام:
حافظه تاریخی نخبگان حکومتی و نیز ملت ایران کماکان یادآور دلسوزی های مکرر رهبر انقلاب در باب مذاکره با آمریکا هست که در اواخر دولت دهم و ابتدای دولت یازدهم تا چه اندازه، مکرر در مکرر، بر خوشبین نبودن نسبت به نتیجه مذاکره با آمریکا اصرار داشتند اما منش غربگرای آقایان وقعی به این دلسوزی ها ننهاد و در نهایت حسن روحانی در گفت و گویی تلویزیونی مورخ 3 اردیبهشت 93پیرامون توافق با آمریکا به صراحت اعلام کرد: «خوشبینی در دنیای سیاست یا بدبینی خیلی معنا ندارد و باید واقعبین باشیم... با شناختی که از دنیا و مسئله دارم بدبین نیستم اما اینکه در ۶ ماه میتوان به توافق رسید یا زودتر بسته به این است که آنها برای تعامل آماده باشند». و با کلیت این چند جمله، رویکرد کلی دولت در عرصه سیاست خارجی و اختلاف عمیق و راهبردی از حیث گفتمانی میان رهبر انقلاب و دولت تازه استقراریافته را بر همگان آشکار ساخت. جدا از اختلاف گفتمانی و ایدئولوژیک رئیس جمهور با کلیت رهنمون های رهبر انقلاب ، من بابِ ارائه تحلیلی علمی، لازم است اشاره کنیم که تصریح رئیس جمهور به «واقع بینی» نا خود آگاه یادآور دقائق فکری نظریات «واقع گرایانه» در عرصه بین الملل است. کنکاشی ساده در نقد این مکتب فکری نشان می دهد که این مکتب فکری اساسا در توجیه وضع موجود جهان (از حیث توزیع قدرت و امکانات میان کشورها) و پذیرش قدرت ابرقدرت ها در سطح بین المللی، ابداع و مطرح گردیده است. اجمالاً آنکه تفکر فعلی حاکم بر دستگاه اجرایی و دیپلماسی کشور ما، تفکری ظلم پذیر و ذاتاً سازشکار با قدرت هاست (با همه ظلمهایی که در این مدت چهل ساله بر ملت ما روا داشته اند) و دقیقاً همین مبنای فکری بود که مولد برجام شد. از این منظر شخص رئیس جمهور کاملاً دقیق فرمود که : « ما ایجاد کننده برجامیم». فی الجمله، این کلام موجز دقیقا به معنای آن است که ما در فرایند مشروع سازی و قانونی کردن سلطه ابرقدرت ها (که لزوما مجری عدالت نیستند) ، طی سالهای اخیر، نقش موثری داشتیم.