🌴 امام حسن عسکرى (ع) در توصیف بعثت پیامبر (ص): ... تا این که به چهل سالگى رسید، و خداوند قلب کریمش را بهترین و والاترین و خاشع‌ترین و مطیع‌ترین قلب‌ها یافت. پس به درهاى آسمان اجازه داد که بازشوند و ملائکه را اجازه داد که نازل شوند و در این حال محمد (ص) به آنها مى‌نگریست. پس رحمت از طرف عرش بر وى نازل شد و او به روح الامین (جبرئیل) که طاووس ملائکه است نگاه مى‌کرد که نزد او فرود آمد، دستش را گرفت و تکان داد و گفت: اى محمد! بخوان! محمد فرمود: چه چیزى را بخوانم؟ گفت: اى محمد! (قرآن را) بخوان به نام پروردگارت که هستى را آفرید! همو که انسان را از خون بسته آفرید. بخوان که پروردگارت از همه ارجمندتر است. همو که با قلم تعلیم داد و آن چه را که انسان نمى‌دانست به او آموخت. سپس آنچه را که مى‌بایست بر او نازل کرد و خودش به سوى پروردگارش بالا رفت. محمد (ص) از کوه پایین آمد در حالى که عظمت خداوند و جلالت ابّهت الهى او را مدهوش خود کرده بود و به تب و لرز دچار شده بود. چیزى که اضطرابش را بیشتر مى‌کرد، این بود که مى‌ترسید، قریشیان او را تکذیب کرده و او را به جن زدگی نسبت دهند، در حالى که او عاقل‌ترین مردم و گرامى‌ترین آنان بود و مبغوض‌ترین چیزها در نظر او شیاطین و اعمال جن زدگان بود. بنابراین، خداوند اراده کرد که قلبش را مملوّ را شجاعت نماید و به او فراخى دل عنایت فرماید. براى همین از کنار هر سنگ و درختى که ردّ مى‌شد، مى‌شنید که مى‌گفتند: السّلام علیک یا رسول اللّه! 📚بحار الانوار: ج۱۸ ص۲۰۶ 🍃 عید مبعث رسول اکرم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله تهنیت باد💐 🍃 @mojtabamirsistani