به روایت از پسر عزیزم : از مهمترین ویژگی‌ های پدرم شجاعت و ولایت پذیریشون بود. پدرم ٩٢ درصد جانبازی داشتند و بیش از ١۴۰ ترکش در بدنشون بود. برنامه‌های انقلابیشون رو از ابتدای دهه ی ۵۰ شروع کردند و چندین بار هم توسط ساواک دستگیر شدند. پدرم جزء ۱۲۰ نفر اولی بودند که سپاه خراسان را راه‌ اندازی کردند. جنگ تحمیلی سال ۶۷ تمام شد و بسیاری از رزمندگان عزیز برگشتند اما پدرم سال ۷۰ از منطقه برگشتند و سال ۷۵ به فیض شهادت نائل آمدند. با این‌ همه مجروحیت ، صبح بلند می شدند و بدون راننده در محل کار حاضر می شدند و باز هم حتی یک‌ قدم از آرمان‌ها و ارزش‌ های انقلاب اسلامی عقب‌ نشینی نکردند. پدرم در قائله‌ های گنبد ، کردستان و طبس حضور داشتند و بخشی از فعالیت هاشون در سپاه منطقه ی صالح‌ آباد بود. دوستان و همرزمان پدرم نقل می‌کردند ما ندیدیم که حتی یک‌ بار صدای سوت توپ و موشک بیاید و شهید بابا نظر روی زمین دراز بکشد. مجروحیت و  جانبازی داشتند. تخلیه ی چشم چپ ، پاره شدن پرده ی گوش چپ و برداشتن ۱۰ سانت از روده ی کوچیک ، فقط بخشی از مجروحیت‌ های پدرم بود