💠 هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هرروز؟ یک روز گفتم: «یوسف نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟» دست مرا گرفت و کنار ساحل اروند برد. نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت. چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: «من برای آب نامه می‌نویسم، کسی را ندارم...» 🔸وی در ۶ ماهگی پدرش، در ۶ سالگی مادرش، در ۸ سالگی مادربزرگش را از دست داد. برادرش هم در سانحه رانندگی از دنیا رفت. زمان شهادتش هم غریبانه دفنش کردند... 📿 نثارش صلوات 🌐 سایت: b2n.ir/.Site 🔵 سروش+: b2n.ir/Sorosh 🟠 ایتا: b2n.ir/.Eitaa