🌴خاطره مادر شهیدان خالقیپور از شهید آوینی
🌺 به یاد دارم زمان اعزام آخرین پسرم یعنی (علیرضا)، خبرنگاری با من مصاحبه کرد و از من پرسید شما همسرتان در جبهه است؟ گفتم: بله.
دوباره سوال کرد: پسر بزرگتان شهید شده و دومین پسرتان در جبهه است؟ پاسخ دادم: بله.
سوال کرد، الان برای چه به اینجا آمدهاید؟ گفتم آمدهام سومین پسرم را راهی کنم.
سوال کرد، باز هم پسر دارید؟ پسر کوچکم که در آن زمان دو سال داشت را نشانش دادم و گفتم یک دختر هم دارم.
🌺 پرسید، الان ناراحت نیستید؟ گفتم خیلی ناراحتم،
گفت: اگر ناراحت هستید، چرا رضایت دادید که پسر سومتان هم به جبهه برود، گفتم از این
#ناراحتم_که_چرا_پسر_کم_دارم.
وای کاش به تعداد موهای سرم پسر داشتم و در این راه فدا میکردم.
❗️خبرنگار بدون اینکه پاسخی بدهد، اشک در چشمانش جمع شد و حرفی نزد، گفت: مادر حرفتان را دوباره تکرار کنید، دوباره گفتم؛ بعدها فهمیدم آن خبرنگار
#شهید «آوینی» بود.
🆔
https://eitaa.com/momenat_t