پیش از شهادت، از سوی سردار شهید حاج حسین خرازی به عنوان فرمانده گردان پیاده منصوب شد. قبل از شهادت، با بی‌سیم به فرمانده گفت: «من در مرز گلستانم و تمام رمزها را قورت دادم.» در این هنگام شاسی گوش را با پا فشار داده و گفت: « سلام من را به حضرت امام برسانید و بگویید رزمندگان در اجرای اوامر شما کوتاهی نکردند؛ وضع ما خوب است؛ مهمات،غذا، همه چیز داریم، منظورم را که می‌فهمید؟ » پس از چند لحظه صدای او قطع شد و هرچه او را صدا زدند جواب نداد بعد خبر آمد آن عزیز بزرگوار در همان لحظه به شهادت رسیده بود. در منطقۀ عملیاتی شرهانی و در عملیات محرّم به شهادت رسید و مفقودالاثر شد.31 سال بعد، اوایل سال 1392، تفحص منطقۀ عملیاتی شرهانی با توسل به حضرت ابوالفضل(علیه السلام) آغاز شد و کسی تصور نمی‌کرد که بیل مکانیکی، ابتدا به قمقمه‌ای پُر آب برخورد کند و بعد به کشف پیکر شهیدی برسند که یک دستش مصنوعی بود. پیکر این شهیدِ 22ساله همراه پیکرهای 169 شهید دیگر از سراسر میهن عزیزمان، در سالروز شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) تشییع شد و در گلستان شهدای اصفهان، بین همرزمان شهیدش آرام گرفت. 🆔https://eitaa.com/momenat_tf