میفرمایند که القلب حرم الله .
یعنی این دل فقط جای خداست ؛
اما ما آدمها گاه و بیگاه این حرم
امن را به غیرِ او اختصاص میدهیم
و به خود که میآییم ، میبینیم که از
او دور شدیم . میگردیم و میگردیم
تا به دنبال علتهای بیرونی باشیم و
از این دوری نجات پیدا کنیم ، غافل
از اینکه اشکال کار همین نزدیکیها
است . دوای درد ما ، درون ماست و
ما حیران و سرگردان به دنبال راهحل
های بیرونی میرویم . اصلاً نقطه آغاز
حرکت به سمت خدا ، همین دل بود
که ما غافل بودیم و این غفلت ما را
به بیراهه برد . دل اگر دل است باید
فقط جای الله باشد و بس .
از خودش بخواهیم به دلمان نگاهی
کند تا جز خودش در دلمان کسی را
ساکن نکنیم . از خودش بخواهیم ما
را در آغوش بگیرد که قلبمان جز با
آغوش و یادِ او ، آرام نمیگیرد .
[ إِلَهِی هَبْ لِی قَلْباً يُدْنِيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ . ]