˼مُنیب ⸀
مثلا یه بنده خدایی دانشجو سوار قطار میشه ، کنجکاویش گل میکنه‌و‌ میره بخش سردخونه قطار رو ببینه ؛ همی
یه آزمایشی هم یه بار انجام دادن.. چشمای چند نفر رو بستن و گفتن میخوایم رگ تون رو بزنیم! چشماشون رو میبیندن و ی خراش کوچیک ایجاد میکنن رو دستشون و بعد جای خراش رو اب میریزن این بندگان خدا هم تصور میکنن الان رگ شون رو زدن و خونشون در اومده! توجه کردی؟ فقط و کردن در کمال تعجب میمیرن.. با تصور زدن رگ شون جون میدن !.. و هزاران مثال دیگه که نشون میده ما قدرت به شدت عجیبی داریم به اسم روح و متاسفانه غافلیم ازش