📒 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
📖 قضاوتهای حضرت علی (علیه السلام)
📚 انتشارات پیام حق
9⃣3⃣(قسمت سی و نهم) احکام ناحق
🔻حضرت علی (علیه السلام) در مسجد کوفه نشسته بود، ناگهان عبدالله بن قفل تمیمی در حالیکه زرهی به همراه داشت بر آن حضرت گذشت.
🔻امام (علیه السلام) به عبدالله گفت : این زره طلحه است که در جنگ صفین از او ربوده شده است.
عبدالله گفت : به نزد شریح قاضی می رویم. رفتند ، شریح به قضاوت نشست.
✨ امیرالمؤمنین فرمود : این زره طلحه است که در صفین از او ربوده شده است.
شریح گفت : در این باره شاهد بیاور !
🔻علی (علیه السلام) امام حسن را آورده بر آن گواهی داد.
شریح گفت : با گواهی یک نفر حکم نمی کنم مگر اینکه دیگری با او باشد.
🔻 حضرت علی قنبر را آورد و او بر آن گواهی داد . شریح : قنبر برده است و شهادتش نافذ نیست .
و علی (علیه السلام) خشمگین شده به قنبر فرمود : بگیر زره را که این مرد ( شریح ) سه بار قضاوت به ناحق نمود.
🔻 در این موقع شریح تکانی خورده و به آن حضرت عرضه داشت : من پس از این ، هیچ وقت بین دو نفر قضاوت نخواهم کرد مگر اینکه علت سه بار قضاوت ناحق مرا به من بگویید.
✨ امیرالمؤمنین به او فرمود : وای بر تو ! هنگامی که طرح دعوا کردم گفتی : گواه بیاور با اینکه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرموده مال ربوده شده هر جا که یافت شود بدون اقامه گواه گرفته می شود. پس من گفتم شاید او این حدیث رسول خدا را نشنیده ، آنگاه حسن را آوردم و بر آن گواهی داد. پس گفتی : او یک شاهد است و من با شهادت یک شاهد حکم نمی کنم ، با اینکه رسول خدا (صلى الله علیه و آله) با یک شاهد و سوگند ، حکم نموده است . سپس قنبر را آوردم و گواهی داد، پس گفتی : او برده است و من با گواهی برده حکم نمی کنم ، با اینکه گواهی برده اگر عادل باشد پذیرفته است . و آنگاه فرمود : وای بر تو ! امام مسلمین بر امور بزرگتر مسلمین مأمون و مورد و اعتماد است .
↩️ ادامه دارد...