ویژه نامه مباهله 👈 «نجران» که در مرز حجاز و یمن قرار گرفته، در آغاز طلوع اسلام تنها منطقه مسیحی‌نشین در حجاز (عربستان) بود، پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) به موازات مکاتبه با سران دولت‌های جهان نامه ای به اُسقف نجران (ابو حارثه) نوشت 🖕 نمایندگان پیامبر، وارد نجران شدند، اسقف برای تصمیم گیری شورا تشکیل داد، «شرجیل» که به عقل و درایت و کاردانی معروف بود، گفت: از پیشوایان مذهبی شنیده‌ایم که نبوت، روزی از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل منتقل می‌شود و بعید نیست محمّد که از اولاد اسماعیل است، همان پیغمبر موعود باشد. 📋 تصمیم بر این شد که ۶۰ نفر از علمای آنها با پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) از نزدیک گفت‌و‌گو کنند. هیئت نمایندگی در حالی که لباس‌های تجملی ابریشمی بر تن و انگشترهای طلا بر دست و صلیب بر گردن داشتند، به مدینه آمده و وارد مسجد شدند و بر پیامبر سلام کردند. ولی وضع زننده و نامناسب آنها پیامبر را سخت ناراحت کرد، ⭕️ آنها برای فهمیدن علتِ ناراحتی پیامبر به عثمان و عبدالرحمان که سابقه آشنایی با آن دو را داشتند، مراجعه کردند، آن دو گفتند: که حلّ گره به دست علی‌بن ابی‌طالب(علیه السلام) است، و علی(علیه السلام) فرمود با وضع ساده به حضور حضرت بیایید تا مورد تکریم واقع شوید. آنان چنین کردند، پیامبر هم سلام آنان را پاسخ داد و هدایای آنها را قبول فرمود. [منشور جاویدج 7، ص 96] *مذاکره نمایندگان نجران با پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) 🌷 پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در مذاکراتی که با نمایندگان نجران داشت، دلایل حقانیت اسلام را بر آنها بیان کرد،‌ اما نمایندگان گفتند: حرف‌های شما ما را قانع نمی‌کند، راهش این است که در وقت مُعینی مباهله کنیم و بر دروغگو نفرین فرستیم و از خدا هلاک او را بخواهیم و این آیه شریفه نازل شد: «هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده (باز) کسانی با تو به ستیز برخیزند به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت می‌کنیم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خود را دعوت می‌کنیم شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت می‌کنیم و شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله می‌کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می‌دهیم». (آل عمران/ 61.) ✨ سران نمایندگان نجران پیش از آن که با پیامبر روبرو شوند، به یکدیگر می‌گفتند: هرگاه دیدید که محمّد افسران و سربازان خود را به میدان مباهله آورد، معلوم می‌شود در ادعای خود صادق نبوده؛ ولی اگر با فرزندان و جگر گوشه‌های خود آمد، پیداست که او پیامبر و راستگو است و به قدری به خود ایمان دارد و احساس امنیت می‌کند که عزیزان خود را آورده است، هنوز در این گفت‌و‌گو بودند که ناگهان چهره نورانی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) ظاهر شد که دست امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) را گرفته و حضرت علی(علیه السلام) پیش رو و حضرت زهرا(سلام الله علیها) پشت سر آن جناب حرکت می‌کردند. نمایندگان همگی با حالت بهت‌زده به یکدیگر نگاه می‌کردند و انگشت تعجب به دندان گرفتند که این مرد به دعوت و دعای خود اعتقاد راسخ دارد وگرنه عزیزان خود را در معرض بلای آسمانی قرار نمی‌داد 📚 [تفسیر نمونه ج2 ص 440)] 👈 اسقف نجران می‌گفت: با محمّد(صلی الله علیه واله وسلم) چهره‌هایی را می‌بینم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از خدا بخواهند که بزرگترین کوه‌ها را از جای برکند، فوراً کنده می‌شود، با این چهره‌های نورانی و افراد با فضیلت مباهله صحیح نیست. ⬅️ انصراف نمایندگان نجران از مباهله نمایندگان با دیدن وضع یاد شده به اتفاق آراء تصویب کردند که وارد مباهله نشوند و حاضر شدند هر سال مبلغی به عنوان جزیه (مالیات سالانه) بپردازند و در مقابل، حکومت اسلامی از جان و مال آنها دفاع کند. 📃 صلح نامه به نام خداوند بخشنده مهربان، این نامه‌ای است از محمّد رسول خدا به ملت نجران و حومه آن، حکم و داوری محمّد درباره تمام املاک و ثروت ملت نجران این شد که اهالی نجران هرسال دو هزار لباس که قیمت هر یک از چهل درهم تجاوز نکند به حکومت اسلامی بپردازند... و جان و مال و سرزمین و معابد ملت نجران در امان خدا و رسول اوست، مشروط بر اینکه از همین حالا از هر نوع ربا خواری خودداری کنند. 📚 [منشور جاوید، ج 7 ص 98] منتظران ظهور🍃🌹🍃🌹 ↙️به مابپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @montazer_313_mhdi ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯